به برگۀ پیشین به برگۀ اصلی به برگۀ بعدی  
 


نشست شماری از نماینده گان نهاد های جامعۀ مدنی، احزاب سیاسی، سازمان­های حقوق بشر و خبرنگاران در پیوند به کشف گور های دسته جمعی در کشور

مقدمه:
می خواهم این گزارش را با سروده های از استاد خلیل الله خلیلی آغاز کنم که سوگنامه یی است برای تمام بی گناهانی که در یک نیمه شب تاریک به خاک و خون کشیده شده اند :

کشتند بشــر را که سـیاست این است
کردند جهان تبه که حکمت این است
در کســـوت خیـــر خواهی نوع بشر
زادنـد چــه فتنه ها  مهارت این است

شهـرت طلبی بی هنـــری دونی پند
کـــردن جهـــان را بـه جهنـــم مانند
صد بار زمین به خون مردم تر شد
تا نـام فـــلان ایــن فـــلان گشت بلند

شهـــرت طلبی چند به هـم سـاخته اند
چون گرگ گرسنه در جهان تاخته اند
کردند به زیر پا هـــزاران سرو دست
تا گـــردن شوم خـود برافـــروخته اند


شهرت طلبان و دلبسته گان قدرت و آهن  در سرزمین ما نیز چنین کرده اند. نیاز به برهانی نیست؛ بلکه زمین خود با دلتنگی هرازگاهی در کابل، هرات، بدخشان، پکتیکا، کنر این جا و آن جای دیگر شگاف بر می دارد و مرده گانش را پس می دهد. مثلِ آن است که گویی فروغ فرخزاد سالها پیش از این مصیبت سرزمین ما را و شاید مصیبت جهانی را که ما در آن نفس می کشیم در این چند جملۀ کوتاه این گونه سروده است:

آن گاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین ها رفت
و سبزه ها در صحرا ها خشکیدند
و ماهیان در دریا ها خشکیدند
و خاک مرده گانش را
زان پس به خود نپذیرفت


هم اکنون چنین می نماید که زمین خون آلود افغانستان، آن صبر دیرینه را از دست داده و  آن همه سکوت سنگین را درهم شکسته و  خود به داد خواهی بر خاسته است و شاید هم وجدان روشنفکرانۀ افغانستان را و تاریخ را به داد خواهی فرا می خواند. دیروز تهی دستان بدخشان بر سر گور دسته جمعی  در دشت قرق گریستند و اما سیاسیون خواستند از عاطفه و اندوه آنان پله کانی بر بام منافع حقیر سیاسی خویش بر پا دارند.

کسی اشک تمساح ریخت و کس دیگری خواست تا از استخوان های پوسیدۀ شهیدان به گونۀ شلاقی بر ضد حریفان سیاسی خود استفاده کند، وتمام. چه معلوم، آن پنجه های پلیدی که دیروز در یک شب تاریک با فشاری بر ماشه های مسلسل روسی، امریکایی یا چنایی … انبوه از جوانان را چنان سپیدارانی بر خاک افگندند، امروز نیز پنجه بر ماشه های تفنگ نداشته باشند. چه معلوم که امروز با دستان خون آلود و وجدان های تاریک و آماسیده بر اریکۀ قدرت تکیه نزده اند!

هرچند پیدایی گور های دسته جمعی در شهر های گوناگون کشور؛ نشان می دهد که در سال­های پسین چه دریای از خون و آتش از وجب وجبِ این سرزمین گذشته است، با این حال گور دسته جمعی در دشت چمتله در شمال غرب کابل از هم اکنون بحث ها و موضیعگیری های گوناگون و حتا متضادی را در میان  احزاب سیاسی کشور بر انگیخته است. از هم اکنون فرصت طلبان در تلاش آنند تا هیاهوی سیاسی خود را در استخوان شکستۀ شهیدان نیز بر دمند.

چه کسی یا چه گروهی این بنده گان خدا را در یک نیمه شب تاریک و هول انگیز از پای در افگنده است؟
حالا که زمین این گونه بی صبرانه شگاف بر می دارد و به داد خواهی بر می خیزد و از روی همه اندیشه ها و ایدیولوژی های حاکم در سال های پسین در کشور پرده بر می اندازد، جامعۀ مدنی، احزاب سیاسی و سازمان های حقوق بشر افغانستان چه می توانند کرد!

آیا باید دهان گشودۀ زمین را با تار مصلحت دموکراسی! دوخت و دوباره بر روی پیکر شهیدان خاکِ فراموشی ریخت  و یا این که به فریاد خاموشانۀ جمجمه ها پاسخ داد و به جستجو و شناسایی مجرُمان جنگی رفت! مجرُمانی که شاید امروز سوار بر خنگ دموکراسی می خواهند هفت اقلیم خدا را در نوردند!

امرِ دیگری که این اندوه را دو چندان می سازد این است که این گورها در وضعیتی دهان می گشایند که هم اکنون همه روزه انبوهی از زنان، کودکان، پیر مردان در شهرها و دهکده های کشور به وسیلۀ گلوله های دموکراسی به خاک و خون کشیده می شوند. به گفتۀ پیشوایان دموکراسی خونین اگر چنین کشتار هایی اشتباه است در آن صورت، وقتی دموکراسی اشتباه می کند، ما باید گورستان های تازه یی داشته باشیم و هیچ کس حق ندارد بگوید که بالای چشم دوستان ما! ابروست.

پیدایی گورِ دسته جمعی در دشت چمتله یک بار دیگر ابعاد بزرگ استبداد، خون ریزی و درنده خویی نظام های حاکم در چند دهۀ اخیر افغانستان را نشان می دهد. این امر جامعۀ روشنفکری، نهاد های جامعۀ مدنی احراب سیاسی، سازمان های حقوق بشر را در کشور شدیداً تکان داده است. تا کنون مشخص نشده است که گورِ دسته جمعی چمتله  مربوط به کدام یک از حاکمیت ها در افغانستان است. با این حال چیزی که روشن است، این است که قربانیان همه گان افراد بیگناه ملکی اند که قربانی قدرت طلبی جناح های درگیرها در کشور شده اند.

پیدایی چنین گور هایی، مردم افغانستان، خانواده های قربانیان، نهاد های مدنی، سازمان های حقوق بشر، احزاب سیاسی، روشنفکران، دولت و جامعۀ جهانی را به چالش بزرگی فرا می خواند. این امر به دادخواهی گسترده یی نیازمند است. برای آن که تحکیم صلح بدون تأمین عدالت در کشور نمی تواند ممکن باشد. با دریغ تاهنوز در رابطه به گور های دسته جمعی پیدا شده در کشور، بحث و تحقیق کارشناسانه یی صورت نگرفته است. این در حالی است که بدون یک چنین تحقیقی نمی توان در جهت تأمین عدالت گامی به پیش برداشت.

هرچند تا هنوز شمار دقیق گور های دسته جمعی در کشور معلوم نیست، با این حال بر اساس گزارش های خبری موجودیت اضافه از هشتاد گور دسته جمعی در افغانستان  تخمین زده می شود که از آن شمار موجودیت اضافه از پنجاه گور یقینی شده ا ست. تاهم اکنون دست کم ده گور دسته جمعی در ولایات هرات، کابل، بدخشان، کنر، پکتیکا و جاهای دیگر کشف  شده است.

بخش آموزش های مدنی مجتمع جامعۀ مدنی افغانستان ( مجما ) که من نویسندۀ این سطور مسؤولیت آن را بر عهده دارم، به روز پنج شنبه بیست و هشتم سرطان
١٣٨٦ خورشیدی برابر با ١٨ جولای ٢٠٠٧ میلادی با راه اندازی نشستی مسألۀ گور های دسته جمعی در کشور را با نماینده گان جامعۀ مدنی، احزاب سیاسی، روشنفکران و خبرنگاران در میان گذاشت. در این نشست اضافه از پنجاه تن از نماینده گان نهاد های جامعۀ مدنی، احزاب سیاسی، فعالان حقوق بشر؛ روشنفکران، خبرنگاران و شخصیت های اجتماعی - سیاسی و فرهنگی اشتراک داشتند و در ارتباط به موضوعات مطرح شده به بیان دیدگاه های خویش پرداختند.

دستور کار نشست:
١ - چه عوامل و انگیزه هایی سبب شده است تا نظام های سیاسی در افغانستان دست به کشتار دسته جمعی مردم بزنند؟
٢- حالا که  زمین خود به شهادت بر خاسته، ما را و تاریخ  را به داوری فرا می خواند، رسالت نهاد های مدنی، احزاب سیاسی روشنفکران و مردم افغانستان در این ارتباط چیست؟

دیدگاه ها:

انجینر امین الحق مایل کارمند کمیتۀ سویدن برای افغانستان
 این گورها نشانگر جنایات نظام های گذشته در کشور است و اما این که چرا آن­ها دست به چنین جنایاتی زده اند، دلیل آن را می توان در این امر جستجو کرد که چنان نظام هایی برخاسته از ارادۀ مردم نبودند و بنیادِ مردمی نداشتند. آن­ها خود را حاکم مردم می پنداشتند و به خود حق می دادند تا با مردم آن گونه رفتار نمایند که خود می خواهند. افزون بر این چنین نظام­ های استحکام خود را نه در پشتی بانی مردم؛ بلکه در جلب حمایت کشور های بیگانه جستجو می کردند. امین الحق مایل در ارتباط به پرسش دوم گفت که این حق و مسؤولیت جامعۀ مدنی است که در چنین مواردی صدای خود را بلند کند، برای آن که خاموش ماندن زمینۀ تکرار یک چنین جنایاتی را می تواند فراهم کند.

در این صورت این پرسش به میان می آید که با قاتلان چه باید کرد؟ آیا با نوع استدلال صلح خواهانه می شود که جنایات آنها را نادیده گرفت؟ آیا می توان آنها را اجازه داد که همچنان در مقامات بلندِ دولتی تکیه بزنند؟ یقیناً که نه؛ جامعۀ مدنی نباید خاموش بماند؛ بلکه باید در همکاری با دولت و جامعۀ جهانی در امر شناسایی قاتلان سهم بگیرد و زمینۀ محاکمۀ آنها را بدون در نظرداشت هرگونه مقام و موقعیت آنها فراهم سازد.مسأله قابل توجه دیگر این که خانواده های قربانیان خود باید صدای اعتراض و دادخواهی خود را بلند کنند. جامعۀ مدنی در این ارتباط باید به آنها کمک کند. برای آن که اگر این صدا خاموش بماند در آن صورت دشوار خواهد بود که انتظار محاکمۀ قاتلان را داشته باشیم.

اجمل سهیل رییس حزب لیبرال افغانستان و معاون جبهۀ ملی دموکرات افغانستان
در نظام های دیکتاتوری دولت می کوشد تا دیدگاه ها و خواسته های خود را بر مردم تحمیل کند. نظام های دیکتاتوری در افغانستان نیز چنین کرده اند و آنگاه که با مخالفت مردم رو به رو می شدند به خشونت و سرکوب می پرداختند و چنین بود که مردم را به گونۀ دسته جمعی به کشتارگاه ها می فرستادند. او گفت کشف این گورها انگیزۀ سیاسی دارد. دولت مشغول بازی موش و گربه است و می خواهد به وسیلۀ چنین گورهای دسته جمعی، حریفان سیاسی خود را در درون دستگاه بترساند.

چنین گورهایی می تواند نشان دهندۀ موجودیت مراکز گوناگون قدرت در سال های آخیر باشد. آنهای که در این گورها خوابیده اند بیگناهانی اند که قربانی جنگ های قدرت شده اند. دولت اساساً به اصلاحات گسترده یی نیاز دارد و تا زمانی که چنین اصلاحاتی پیاده نشود به مشکل می توان تصور کرد که دولت بتواند چنین مسایل پیچیده یی را حل کند. مردم انتظار دارند تا جنایتکاران شناسایی و محاکمه شوند. جنابتکاران معلول الحال باید به مجکمۀ جنایات جنگی فرستاده شود. در این ارتباط حزب لبیرال افغانستان و جبۀ ملی دموکرات برنامه های مشخصی را روی دست دارد.  باید دامنۀ بحث ها را گسترده تر ساخت، بحث ها را باید همگانی ساخت. باید به مردم  چنان اگاهی سیاسی داد تا در یک برنامه دادخواهی همه گانی سهم بگیرند.

اورزلا اشرف
من از نسلِ جنگ هستم با صدای انفجار و صفیر گلوله و خبر مرگ و ویرانی بزرگ شده ام. ما باور داریم که دیکتاتوری و نبود آزادی بیان عامل چنین کشتار های جمعی شده است. آن گونه که دیده شده است در گور های دسته جمعی شماری از قربانیان در حال نشسته جان داده اند. معلوم می شود که آنها را زنده به گور کرده اند. باید هشیار بود و به کسی و گروهی اجازه نداد تا از این رویداد بهره برداری سیاسی کند.

اورزلا گفت که او شاهد بوده است که کسانی حتیٰ به دلیل شنیدن رادیو بی بی سی به زندان افگنده شده اند. در کشور مراکز متعدد قدرت وجود داشت. این امر فرهنگ گروگان گیری را به وجود آورد. گروگان گیرها گاهی که خواسته های شان بر آورده نمی شد و یا هم به سبب انتقام جویی از جناح مخالف، گروگان ها را به گونۀ دسته جمعی می کشتند. این گورها هر کدام  شاهد چنان بیداد و خون ریزیی است که شاید در کمتر کشوری تجربه شده باشد و نباید در برابر آن خاموش ماند. هنوز صدای مردم خاموش است. این امر میتواند دو دلیل داشته باشد:
نخست این که آنها به سبب نبود حاکمیت قانون می ترسند که اگر صدای اعتراض خود را بلند کنند، شاید کشته شوند.
دو دیگر این که آنها می اندیشند که شاید صدای اعتراض آنها نتواند پاسخی پیدا کند. آنها باور ندارند که به صدای آنها پاسخی داده شود.

مسألۀ دیگر این که این گورها به گونه کارشناسانه کاوش نمی شوند؛ بلکه به آن شیوه یی کاوش صورت می گیرد که می تواند علایم و شواهد را از میان بردارد. در امر کاوش گورها ظاهراً با نوع بی حُرمتی به استخوانها شهیدان برخورد صورت می گیرد. سخن آخر این که کمسیون حقیقت یاب باید متشکل از چنان شخصیت های بیطرف باشد که ظرف سه دهۀ گذشته در جنایات جنگی سهمی نداشته باشد. برای آن که عضویت افراد جنگی در کمیسیون می تواند مشروعیت آن را زیرِ پرسش قرار دهد و در آن صورت حقیقت پایمال خواهد شد.

سید جواد حسینی رییس حزب اسلامی افغانستان جوان
کشفِ گور های دسته جمعی بیانگر بیگناهی و بیجاره گی مردم و نشان دهنده سفاکی و جنابتکاری نظام های گذشته در کشور است. ما همه گان در رویای تحقق عدالت به سر می بریم و اما شواهد نشان می دهد که تا رسیدن به تحقق عدالت در کشور فاصلۀ بسیار دوری وجود دارد برای آن که همان هایی که که دیروز عدالت و آزادی را پایمال می کردند، امروزه به تحقق عدالت برخاسته اند.

بیسار ساده می گویند که دیروز اشتباهاتی رخ داده است و امروز باید اشتباهات را اصلاح کرد. پرسش این جاست آیا ناقضان عدالت و حقوق بشر می توانند عدالت را در کشور تأمین کنند؟
دریغ این جاست که کوشش می شود حتیٰ از گور های دسته جمعی نیز بهره برداری سیاسی صورت گیرد. دولت پیوسته به گور های دسته جمعی از چشم انداز سیاست دیده و از آن استفادۀ سیاسی می کند. اساساً این گورها بنابر دلیل امتیازگیری کشف می شوند. در یک چنین دستگاهی چگونه می توان انتظار تحقق عدالت را داشت. ما برای ساختن افغانستان به انقلاب اصلاحات نیاز دارد. اگر انقلاب اصلاحات به پیروزی برسد در آن صورت می توان به تحقق عدالت امید وار بود.

داکتر بکتاش رییس حزب ترقی ملی افغانستان
وضعیت نشان می دهد که هم اکنون نیز کشتار های جمعی در کشور ادامه دارد. همین روزها در ولسوالی گرشک ده ها تن به اثر بمباردمان کشته شده اند. سیاست های جیوپولیتیک و مداخلات کشور های همسایه دامنۀ جنایات را در فغانستان افزایش میدهد. توسل به خشونت در امرِ رسیدن به قدرت سیاسی، نبود حاکمیت قانون، تعدد مراکز قدرت و جنگ قدرت و موجودیت گروه های شبه نظامی می توانند از عوامل کشتار های گروهی در کشور باشند.

هم اکنون موجودیت گروه های ملیشایی و موجودیت سلاح خود می تواند زمینۀ ادامۀ یک چنین جنایاتی را فراهم کند. حزب ما باور دارد که بدون عدالت اجتماعی نمی توان به صلح پایدار دست یافت. در این ارتبط پیشنهاد ما این است که کمیسیون حقیقت یاب باید از افرادی تشکیل شود که آنها در رویداد های جنگی سه دهۀ گذشته سهمی نداشته باشند. باید با استفاده از شیوه  های علمی عُمر گورها مشخص شود و برای مردم افغانستان گفته شود که این گور های دسته جمعی به کدام یک از نظام های سه دهۀ گذشته تعلق دارد. جانیان باید شناسایی شوند و به وسیلۀ یک محکمۀ بیطرف و با صلاحیت محاکمه شوند.

قسیم اخگر مدیر مسؤول روزنامۀ هشتِ صبح
در افغانستان تمامی حکومت ها ساختارِ قومی و قبیله یی داشته اند و این حکومت ها به قبیلۀ خاصی تعلق داشته اند. خشونت یکی از ویژه گی های حکومت های قبیله یی است. آن گاه که نظام قبیله یی با بنیادگرایی و استبداد کمونستی در می آمیزد فاجعه ابعاد گسترده تری پیدا کرد. نباید به دو جناح حاکم در پارلمان و کابینه اجازه داد که از موضوع به نفع خود استفاده کنند. برای آن که دولت کنون به مانند دولت های گذشته  خواهان تحقق عدالت نیست.

در بدخشان گورِ دسته جمعی پیدا می شود و کرزی به آن جا می رود البته نه برای همدردی با مردم بدخشان؛ بلکه برای تضعیف جبهۀ متحد ملی. هم اکنون همه روزه ده ها تن کشته می شوند و خارجی ها  بیدا می کنند، شاید دولت کرزی با کشف این گورها می خواهد رو پوشی بر جنایت های امروزین بیندازد. اُمیدی به دولت نیست؛ بلکه باید نهاد های جامعۀ مدنی و احزاب سیاسی به گونۀ یک نیروی فشار قوی عمل کرده و قضیه را پیگیری کنند. دولت کنونی سُرشت عدالتخواهانه ندارد؛ بلکه سُرشت قبیله یی دارد. کرزی پیوسته از مصلحت سخن می گوید. هر دولتی میل به تمرکز قدرت دارد و این مردم اند که باید با فشار دولت را مجبور به اصلاحات سازند. با این همه باید کوشید تا هر امر عدالتخواهان رو به جلو باشد و شکل انتقام جویی به خود نگیرد.

محمد اکرام اندیشمند نویسنده و تجلیل گر مسأیل سیاسی – اجتماعی
موجودیت دولت های ایدیولوژیک و قبیله یی در کشور، وابسته گی آنها به دولت های بیگانه، نبودن میکانیزم قدرت، جامعۀ قبیلوی همواره عامل مصیبت های سیاسی - اجتماعی بزرگ در کشور شده است. حکومت ها در افغانستان هیچگاهی نخواسته اند تا به نظرات مردم گوش دهند و یگانه چیزی که پیوسته در نزد دولت های افغانستان مطرح بوده است، نگهداری قدرت است.آنها در جهت حفظ قدرت پیوسته به خشن ترین شیوه ها تا کشتار های جمعی دست زده اند.

درست است که نهاد های جامعۀ مدنی و سازمان های حقوق بشر باید در جهت تأمین عدالت کار کنند، در برنامه عدالت انتقالی سهم شایسته و سازنده بگیرند، مجرُمان را شناسایی کنند و اما پرسش در این جاست که انسانهای وابسته به یک ایدیولوژی آیا می توانند در مورد مخالفان ایدیدلوژیک خود با بیطرف و انصاف داوری کنند؟ بسیار دشوار به نظر می آید که چنین شود. وقتی جامعۀ مدنی و نهاد های حقوق بشر در اختیار افراد وابسته به ایدیولوژی می افتد دیگر کمتر می توان به تأمین عدالت به وسیلۀ چنان نهاد هایی باورمند بود. در عدالت انتقالی نیز چنین است. عدالت انتقالی نیز باید به وسیلۀ نهادها و افراد بی طرف به پیش برده شود.

منیر مهربان  خبرنگار
اندیشه های مستبدانه سبب اعمال مستبدانه می شود. در این صورت تقابل اندیشه نه سبب پیدایی جرقۀ حقیقت؛ بلکه سبب کشتار می گردد. در گذشته قاتلان فکر می کردند که به مردم خدمت می کنند. اساساً این همه جنایت در زیر چتر خدمت به مردم اجرأ شده است، اما آنها نمی دانستند که اشتباه اساسی در اندیشه های انان است. برای آن که اندیشه های خشن نمی تواند سبب خوشبختی مردم گردد.

با دریغ امروز هم چه در جامعۀ مدنی و چه در جامعۀ سیاسی افغانستان افرادی با اندیشه های مستبدانۀ طالبانی قدرت دارند که می تواند از آنها به طالبان نکتایی پوش تعبیر کرد. چنین افرادی پیوسته خود را مدافع حقوق بشر جا می زنند در حالی که قاتلان مردم نمی توانند عدالت را تأمین کنند!

جامعۀ مدنی وظیفه دارد تا جلو پیشرفت اندیشه های کاذب را بگیرد. افرادی با اندیشه های مستبدانه نباید در جامعۀ مدنی  وجود داشته باشند. حالا که زمان، جامعۀ مدنی و روشنفکران افغانستان را در موقعیت دشواری قرار داده است، جامعۀ مدنی باید مردم را به داد خواهی فرا خواند و خود را به چنان منبع با اعتباری بدل کند تا مردم بتوانند به ارائه اسناد، مدارک و شواهد خود بپردازند.

فضل الله وحیدی رییس ادارۀهم آهنگی سازمان های افغانی
صلح خیر است؛ اما نباید جنایت کار را فراموش کرد. اگر جلو جنایت گرفته نشود و اگر جنایتکار به جزای خود نرسد در آن صورت صلحی هم نمی تواند به میان آید. من فکر می کنم جامعۀ مدنی افغانستان توان و جراًت آن را دارد تا در امر پیدا کردن مجرُمان با دولت و نهاد های حقوقی و بشری کمک کند. جامعۀ مدنی باید چنین کاری را انجام دهد.

فرشید حکمیا ر از دفتر بFCCS

زمامداران در افغانستان با تک تازی حکومت کرده اند و این تک گرایی نظام ها خود سبب ایجاد استبداد در کشور شده است. این در حالیست که کشور پیوسته به وسیلۀ زورمندان جهانی نظارت و کنترول شده اند. چنین است که سیاسیون همواره یکدیگر را با خشونت نفی کرده اند روی همین دلیل است که مردم افغانستان چیزی به نام جزب و یاست را دوست ندارند.

می توان گفت که وابسته گی به دولت های بیگانه خود سبب شده است تا دولت های افغانستان و مردان سیاسی در راه های نا صوابی به پیش کشیده شوند. اساساً برای رسیدن به عدالت باید نظام به ثبات سیاسی در کشور دست یافت. البته نه ثبات سیاسی دیکتاتورانه؛ بلکه ثبات سیاسی دموکراتیک و متکی بر خواستۀ مردمی که یک دولت مردمی واقعی آن را تضمین می کند، نه چنان حکومتی که فعلاً ما داریم که گویا برخاسته از انتخابات است! اما خود به قانون و حاکمیت قانون باورمند نیست.

فرید حسن زاده خبرنگار
دُرست است که گور های دسته جمعی بیان گر استبدای است که به وسیلۀ دولت های گذشته و گروه های جنگی بر مردم افغانستان اعمال شده است، بحق در این رابظه به نظر من اتلاف وقت است. ما به گورهای مرده گان نمیبینیم؛ اما به گورهای جمعی زنده گان نگاه نمی کنیم. پرسش این جاست که ما چرا در ارتباط به وضعیت کنونی خاموشیم. ما نباید به گذشته بر گردیم و از وضعیت کنونی غافل بمانیم. برای آن که امروز جامعه خود به یک گورستان دسته جمعی بزرگ ابدل شده است. باید وضعیت عمومی امروز را تشریح کرد تا بتوان بر مشکلات راه حل هایی پیدا کرد.

قیس دِهزاد از آرمان شهر
به بهانۀ بررسی وضعیت دیروز نباید از وضعیت امروز غافل ماند. باید وضعیت امروز و جریان های را که شکل می گیرد شناسایی کرد. هنوز همآهنگی در میان نهادهای که در زمینۀ تأمین عدالت کار می کنند بسیار اندک است. ایا تنها بحث روی گور های دسته جمعی می تواند ما را به هم نزدیک کند و یا این که باید وضعیی را که هم اکنون جریان دارد نیز در نظر داشته و بررسی کنیم. امروز در بِهسود به سبب حملۀ مسلحانۀ کوچی ها صد ها خانواده دهکده های خویش را ترک کرده اند. کوچی ها به خانه های مردم آتش زده اند و شماری از آنان را کشته اند. در این ارتباط جامعۀ مدنی افغانستان چرا خاموش است؟

فضل احمد معنوی استاد پوهنتون کابل
دُرست است که حکومت های گذشته بر مردم ظلم روا داشته اند، آنها را به گونۀ دسته جمعی به خاک و خون کشیده اند؛ اما حکومت کنونی آنها را در زیر خاک هم آرام نمی گذارد. چگونه گی کاوش گورهای دسته جمعی به گونۀ که اسلام هدایت می دهد صورت نمی گیرد. چنین کاوشی شایستۀ مرده گان اسلام نیست. نباید با استخوان های مرده گان این گونه با بی حُرمتی برخورد کرد. دولت باید به این امر توجه کند و نبش گورها باید بر اساس هدایات اسلام صورت گیرد. گذشته از این شیوۀ حفاری گورها می تواند تأثیرات ناگواری بر روان مردم و  خانواده های قربانیان برجای گذارد.

واقف حکیمی مدیر مسؤول هفته نامۀ مجاهد و سخنگوی جمیعت اسلامی افغانستان
باید از حقوق بشری دید مشترکی داشته باشیم. باید بتوانیم عدالت را با دید مشترک از حقوق بشری و انسانی تعریف کنیم. برای آن که حقوق بشر در فلسفه های گوناگون می تواند تعابیر گوناگون داشته باشد. نخست ازهمه تأمین عدالت به رعایت قانون نیازمند است. البته قوانین عدالتمند. تا زمانی که قانون رعایت نشود عدالتی نمی تواند به وجود آید. البته این جا هدف از قانونی است که متکی بر حقوق انسانی و خواست مردم باشد.

محمدی یکاولنگی
به سبب احترام به مرده گان نباید از تعقیب جانیان چشم پوشید. باید راه های عملی محاکمۀ جنایتکاران جستجو شود. قاتلان باید به محاکمه کشانیده شوند. در مقابل حق مردم هیچ گونه گذشتی نمی تواند به وجود آید. این قربانیان همان افراد ملکی و بی گناهانی اند که به وسیلۀ افراد نظامی به اسارت گرفته شده و بعداً به گونۀ دسته جمعی کشته شده اند و کشتن اسیر در هر فرهنگی جنایت است.

فوزیۀ کوفی نمایندۀ مردم در پارلمان
یک چنین بحث ها و گفتگوهایی می تواند زمینه های اعتماد  را در میان روشنفکران و نهادهای مدنی و سازمان های اجتماعی گسترش دهد. ما نمی توانیم در برابرِ چنین رویداد هایی خاموش بمانیم. وقتی می بینیم که در این گور های دسته جمعی انبوهی از مردمان بیگناه خوابیده اند؛ باید به آن با نوع دید انسانی نگاه کنیم، ان را یک فاجعۀ انسانی تلقی کنیم و نباید با دید سیاسی به ان ببینیم و مسأله را سیاسی بسازیم. نباید به گروه ها و احزاب سیاسی فرصت آن را داد تا از مسأله به نفع خود بهره برداری کنند. نباید قضیه را سیاسی ساخت؛ بلکه باید به آن با دید تخصصی نگاه کرد. قاضی القضات پیشین افغانستان که رییس کمیسیون بررسی گور دسته جمعی دشت چمتله است همراه با اعضای کمیسیون با استخوان های شهیدان با نوع بیرحمی بر خورد می کنند. این کاوش ها اساساً روی اهداف سیا سی صورت می گیرد، در حالی که هم اکنون همه روزه ده ها انسان بی گناه نیز  پکشته می شوند.

وحید مژده تحلیلگر مسایل سیاسی – اجتماعی
کشتار جمعی همچنان وجود دارد. در زمان درهم کوبی نظامِ طالبان در شمال کشور دست کم هشت هزار طالب دسگیر شدند. بعداً از این شمار سه هزار تن آنان رها شدند و سرنوشت پنج هزار تن دیگر تا هم اکنون معلوم نیست. بر اساس گزارش ها در یکی از کانتینر هایی که دست کم یک صد و پنجاه هزار تن طالب انتقال می شدند از میان آنها تنها ده تا پانزده تن آنان زنده ماند و دیگران به سبب کمبود هوا در کانتینر جان دادند. چنین حوادثی در همین دوران صورت گرفته است.

غلام علی صارم مدیر مسؤول مجلۀ اعتصام
تطبیق عدالت یک امر ضروری است؛ اما باید میکانیزم تطبق آن را ایجاد کرد. در هر حال هدف تطبیق عدالت است و این امر به این مفهوم نیست که به خاطر رویداد های دیروز حوادث  امروز نادیده گرقفته شود و یا هم بر عکس برای رویداد های امروز از رویداد های دیروز چشم پوشی شود. تاریخ در بارۀ انسانها در پیوند به اعمال آنها  قضاوت می کند نه در ارتباط به اندیشۀآنها. باید کمیسیون مستقلی جهت ایجاد میکانیزم تطبیق عدالت ایجاد گردد. این کمیسیون باید راهکار ها ی تطبیق عدالت را مشخص سازد.

فشردۀ دیدگاه ها و پیشنهاد ها:
١- گور های دسته جمعی در کشور اگر در یک جهت بیانگر مظلومیت مردم بیگناه افغانستان است در جهت دیگر نشان می دهد که دولت های تمامیت خواه و ایدیولوژیک در کشور در جهت نگهداری قدرت از هیچ گونه استبداد و انسان کشی  رویگردان نبوده اند.

٢- این گور های نشان می دهد که  دولت های مستبدِ گذشته و گروه های جنگی تمامی ملت افغانستان را  چنان  گروگانی در اختیار داشتند و هر بار که می خواستند می توانستند با سرنوشت و زنده گی آنها بازی کنند.

٣- گرچه هم اکنون، هر روزه شماری از مردمان بیگناه افغانستان در اثر بمباردمان و حملات انتحاری به خاک و خون کشیده می شوند؛ اما این امر نباید سبب سکوت و بی توجهی به جنایاتی شود که حاکمان قدرت در گذشته مرتکب شده اند.

۴- جهت دریافت دقیق عُمر گور های دسته جمعی باید گروهی از کارشناسان استخدام گردند تا این امر روشن شود که چنین کشتار های دسته جمعی مشخصاً در دوران کدام یک از حاکمیت  ها در افغانستان صورت است.

۵- گورها باید به گونه کارشناسانه مورد کاوش قرار گیرد تا علایم و شواهد جرم ازمیان نرود.

٦- نهاد های مدنی، احزاب سیاسی و روشنفکران افغانستان مکلفیت دارند تا در امر شناسایی مجرمان با دولت و سازمان های حقوق بشری همکاری کنند.

٧- نهاد های مدنی باید به خانواده های قربانیان کمک کند تا آنها با اعتماد به دادخواهی پرداخته و صدای خود را بلند سازند. برای آن که اگر مردم به دادخواهی نپردازند در آن صورت نمی توان جنایتکاران را به دادگاه فرستاد.

٨- دولت و پارلمان افغانستان حق آن را ندارند تا خون شهیدان را بر قاتلان بخشند، بلکه این حق مردم است تا در زمینه تصمیم بگیرند.

٩- جنایتکاران باید شناسایی شوند. برای محاکمۀ آنها باید محکمۀ ویژه ساخته شود. مجرُمان شناسایی شده باید بدون در نظر داشت مقام شان به دادگاه فرستاده شوند. برای آن که صلح پایدار در کشور بدون تأمین عدالت اجتماعی نمی تواند به وجود آید.

١٠- کمسیونی باید از نماینده گان نهاد های مدنی، احزاب سیاسی، سازمانهای حقوق بشر ایجاد گردد. این کمیسیون باید متشکل از چنان افرادی باشد که ظرف سه دهۀ گذشته به جنایات جنگی متهم نبوده و شامل جناح های جنگی نبوده باشند.

١١- کمسیون نه تنها چگونه گی کاوشهای گور های دسته جمعی را ازنطر اسلامی و مسلکی نظارت خواهد کرد؛ بلکه در امر تحلیل شواهد و شناسایی جنابتکاران نیز همکاری خواهد کرد.

١٢- گور های دسته جمعی در کشور بیانگر فاجعۀ دوامدار انسانی ظرف چند دهۀ گذشته است، بناً نباید به گروه ها، سازمانهای سیاسی و دولت فرصت داد تا از این رویداد استفادۀ سیاسی کنند. به این مسأله باید به مثابۀ یک فاجعۀ انسانی نگاه کرد.

١٣- هرچند کشف گورها در این روزها می تواند دلایل سیاسی داشته باشد و دولت می خواهد که از آنها در جهت تضعیف حریفان سیاسی خود استفاده کند و در جهت دیگر توجۀ مردم را از کشتار های که این روز های به وسیلۀ بمباردمان های هوایی صورت می گیرد منحرف سازد؛ ولی با این حال این امر نباید سبب آن شود که تعقیب جنایتکاران به فرامومشی سپرده شود!

١۴- جامعۀ مدنی باید بتواند که اعتماد مردم را در امر دادخواهی جلب کند و این امکان را به وجود اورد تا مردم  خواستار محاکمۀ جنایتکاران گردند.

١۵- سخن آخر این که اشتراک کننده گان نحوۀ کاوش های گور های دسته جمعی را با آموزش های اسلام هم آهنگ ندانسته و تأکید کردند که در اسلام طندهگان همان حرمتی را دارند که مرده گان و نباید با استخوان شهیدان به بی حُرمتی برخورد شود. همچنان بر این نکته تأکید شد که کسی بدون اجازۀ دادگاه عالی ( ستره محکمه ) حق  گشودن گور های دسته جمعی را ندارد. این نشست به ساعت یک بعد از چاشت پایان یافت.

دوم اسد
١٣٨٦ خودشیدی
پرتو نادری
مجتمع جامعۀ مدنی افغانستان ( مجما ) شهر کابل