شعر و شاعری رودکی
ابوعبدالله رودکی سمرقندی، پدر شعر فارسی دری چنان کوهی بشکوهی در آن سوی سده های دورایستاده است. چنان کوه بشکوهی که گویی همۀ دریای خروشان و پهناور شعر فارسی دری از آن سرچشمه می گیرد. چنین است که او را به نام استاد شاعران و گاهی هم به نام سلطان شاعران ستوده اند.
دیوان رودکی که بر اساس نسخۀ سعید نفیسی در ایران به نشر رسیده است دربر گیرندۀ نوشتۀ پژوهشی زیر نام « شرح احوال رودکی » نیزمیباشد. دربخشی از این نوشته در پیوند به جایگاه رودکی در شعر فارسی دری چنین آمده است: « در بیان مقام رودکی همین بس که او راه شاعری و زبان آوری را بر امثال دقیقی و کسایی مروزی و فردوسی کشود و پایۀ استوار شاعری سراینده گانی مانند عنصری و فرخی عسجدی و منجک و ناصر خسرو را بنا نهاد». رودکی را در خراسان اسلامی نخستین شاعر صاحب دیوان خوانده اند، اما این نکته قابل تاًمل است که دست کم صد سال پیش از رودکی حنظلۀ بادغیسی (٢٢٠) شعر میسروده و شاعر صاحب دیوان بوده است. آن حکا یت نظامی عروضی در چهارمقاله بسیار معروف است که از ابوعبدالله خجستانی پرسیدند که تو مرد خربنده بودی، به امیری خراسان چون افتادی؟ او در پاسخ گفته بود : به بادغیس درخجستان روزی دیوان حنظلۀ بادغیسی همی خواندم، بدین دوبیت رسیدم:
مهتری گر به کـام شیـر در است
شو خطــــر من زمام شیـر بجوی
یا بــــزرگی عــــزو نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویا روی
ادامۀ داستان همان است که در چهار مقاله عروضی آمده است. البته امرزوه ما دیوان حنظله را در دست نداریم. از آن دیوان تنها دو قطعه شعر برجای مانده است. همانگونه که ازآن همه شعر های رودکی که به گفتۀ رشیدی سمرقندی: « شعر او را بر شمردم سیزده ره صد هزار» بیشتر از یک هزار و چند بیت بر جای نمانده است.
رودکی بدون تردید نخستین سراینده و نخستین شاعر صاحب دیوان فارسی دری نیست؛ اما نخستین شاعری است که تقریباً همۀ انواع شعر فارسی دری به او بر میگردد. شعر او چه از نظر فرم و چه از نظرمحتوا بسیار گسترده و گوناگون است. یک دسته بندی محتوایی نشان می دهد که ذهن شاعرانۀ او در تمامی اجزای طبیعت، زنده گی، جامعه، بینشها و منشهای انسانی، عشق، زهد، پند و اندرز و حکمت، می و معشوق و مرگ نفوذ کرده وبا آنها رابطه ذهنی شاعرانه تنیده است. زمانه و روزگار را چنان آموزگاری می بیند که باید در هرگام از آن چیزی آموخت تا بهتر زیست کرد.
هر که نآمخت از گذشت روزگار
هیـــچ نآموزد ز هیــــــچ آموزگار
شعر فارسی دری با ظهور رودکی به ویژه گیهای دست یافت که آن ویژه گیها تابه امروز ادامه دارد. او تقریباً در تمامی انواع و قالب های مهم و عمده، شعرسرود و آن را به بالنده گی و پخته گی رساند. بعداً شاعران سده های پسین از شگرد های شاعری او پیروی کردند و مقام شاعری و پیشوایی او را ستودند. دورۀ سامانی که رودکی در آن میزیست، یکی از درخشان ترین دورۀ ادبی در تاریخ ادبیات فارسی دری به شمار می آید. بخارا بزرگترین و پر شکوه ترین مرکز دانش، علم ومدنیت بود. چنین است که رودکی آن را با بغداد عباسیان مقایسه می کند.
امــــروز به هــــر حالی بغداد بخـــاراست
کجا میر خراسان است، پیروزی آن جاست
تاریخ نویس نستوه ونام آور کشور، استاد میر غلام محمدغباردر جلد اول کتاب « افغانستان در مسیر تاریخ » در پیوند به چگونه گی وضعیت علمی – فرهنگی آسیای میانه، شهر های افغانستان و دربار سامانیان چنین تصویری به دست می دهد: « شهر های افغانستان و ماورالنهرمرجع علما، شعرا وهنروران سایر ممالک بود. دربار سامانی مشوق وحامی علم وهنر بود و رجال و وزاری فاضل وعلم پروری داشت، مانند ابوالفضل محمد بن عبدالله بلعمی، حامی قافله سالار نظم دری رودکی بخارایی، ابو علی محمد بن ابوالفضل بلعمی مترجم تاریخ طبری، ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی فاضل ومؤلف، ابوعلی بن ابوعبدالله جیهانی، ابوعبدالله احمد بن ابوعلی جیهانی مولف کتاب المسالک وآیین و مقالات وعهودالخلفا و کتاب الزیادات، ابوالفضل محمد بن ابوعبدالله جیهانی، ابومنصورعبیدالله بن نصر جیهانی، ابومصعب، ابوالحسن عتبی وغیره- و این همه در نشر علم و هنر تاثیر بارزی داشتند».
غبار دورۀ سامانیان را به سبب ایجاد آثاری بزرگی در نظم و نثر، دروۀ انکشاف و شگوفایی زبان فارسی دری میداند: « تفسیر طبری مثل تاریخ طبری و کلیله ودمنه، درزبان دری ترجمه شد، عجایب البلدان ابوالموید بلخی، شهنامۀ منثور منصوری، شهنامۀ منظوم مسعودی، حدودالعالم جوزجانی وکتاب الابنیه فی حقایق الادویه هروی تالیف گردید، شعرایی چون شهید بلخی، رودکی بخارایی، دقیقی بلخی و رابعۀ بلخی و دهها نفر دیگر ظهور نمود، نمونۀ کامل نثردری آن روزهم تاریخ بلعمی و کتاب حدودالعالم است که درآن لغت دری برلغات عربی فزونی دارد. فلاسفه وعلمای این دوره از پیش قدمان علمی دورۀ اسلامی خراسان هستند. از قبیل ابوزید بلخی، ابوسعید سجزی، ابوسلیمان منطقی، ابوجعفرخازم وابوالوفا جوزجانی وغیره.
در علوم دینی ابوسلیمان بستی، ابو حاتم بستی، محمد بن الکاتب وغیره. از همه مشهورتر محصول قرن نهم و دهم، ابونصر فارابی وابن سینای بلخی است». به قول دکترشفیعی کدکنی در کتاب « صور خیال در شعر فارسی » : « رودکی نمایندۀ کامل وتمام عیار شعر عصر سامانی و بر روی هم اسلوب شاعری قرن چهارم است». شعر او دارای زبان ساده و روان بوده و از مفاهیم پیچیده به دور میباشد. مبالغه های اغراق آمیز در شعرهای او به ندرت راه پیدا می کند؛ اما یک چنین مبالغه هایی گاهی در خمریه های او دیده می شوند.
زان می، که گر سرشکی از آن درچکد به نیل
صــــد ســــال مست باشد از بـــــوی او نهنگ
آهــــو به دشت اگـــــر بخورد قطره یی از او
غــــرنده شیـــــر گـــــــردد و نندیشد از پلنگ
در مدح نیز به مبالغه متوسل نمی شود، حتی زمانی که خود را با شاعران نام آور عرب چون جریر، ابوتمام طایی وحسان مقایسه می کند؛ در این صورت هم به اغراق و غلو در مورد ممدوح خود نمیپردازد؛ بلکه میخواهد آن چه را بگوید که سزاور امیر است:
اینک مــدحی چنانک طاقــــت من بود
لفــــظ همه خــوب و هـم به معنی آسان
جـــــز به ســــــزاوار میـــر گفت ندانم
ورچه جریرم به شعر وطایی و حسان
او زبان عربی می دانسته وبا شعر عرب اشنایی داشته است. به عقیدۀ کدکنی در حوزۀ خمریات بعضی از تصویر ها و خیال های او نزدیک به شعرگوینده گان تازی است. بخصوص از شعر ابونواس در زمینۀ تصویر خمری استفاده کرده است. شیوۀ تصویر سازی او عمدتاً بر توصیف و تشبیه استوار است. در ابداع معانی از توانایی بزرگی دارد و شعر او با این همه سادگی در لفظ و بیان از معانی لطیف، تازه و ژرفی بر خوردار است.