به برگۀ پیشـین به برگۀ اصلی به برگۀ بعدی  

دنیای رنگین ذهنی استاد رودکی

پیش از این نیز گفته شد که رودکی درپاره یی از شعر هایش نه تنها به رنگ و رنگین بودن جهان اشاره کرده؛ بلکه نام  گلها و رنگ های گوناگون را نیز درشعر خود به کار برده است. البته این غیر از آن است که پاره یی از تشبیهات در شعر های او بنا بر صفتِ مشترک رنگ در میان مشبه و مشبه به پدید آمده است.

 بنفش های طری خیل خیل بر سر کوه
چو آتشی که به گــوگرد بر دویده کبود


 با یک نگاه گذرا این رنگ ها و اشیای رنگین را می توان در دیوان رودکی پیدا کرد: سرخ، عقیق، عقیقین، زرد، زرین، لعل، مرجان، یاقوت، بنفش، عنابی، حنایی، حنا، خضاب، خضیب، بسدین، گلگون، دینار گون، فاخته گون، سبز، سیمین، سپید کبود، کافور، سیاه، تیره، قیر، عنبرین، زنگارگون، قیر اندود، قطران و...

به همین گونه رودکی از شماری گلها در شعر هایش نامبرده و از آنها در تصویر سازی شعری خویش کار گرفته است. در این تشبیهات وجه شبه را همان رنگ گلها تشکیل می دهد. مثلاً او از این گلها به تکرار در تشبیهات خود استفاده کرده است: یاسمین، سوسن، گل صدبرگ، ارغوان، نرگس، سنبل، نیلوفر، گل خیری، گلبن، لاله، ریحان، گلاب، زعفران، گل سرخ و...
در میان رنگها رودکی بیشتر به رنگ های گرم و روشن علاقه دارد. مثلاً او دست کم چهارده بار رنگ سرخ را به کار برده به همینگونه از اشیای رنگینی مانند یاقوت، عقیق، مرجان، بنفش، زرین، بسدین، لعل، خضاب کلاً (٢١ ) بار در تصویر سازی های رنگین استفاده کرده است.

بدینگونه رودکی جمعا ( ٣۵ ) بار از رنگ های گرم و روشن استفاده است. از این که بگذریم در شعر رودکی ترکیب ها و واژگانی وجود دارد که نشان میدهد که جهان ذهنی شاعر بسیار رنگین است. مانند: ستارۀ سحری، چشمۀ خورشید، دوهفته ماه، ماهرو، نبیذ روشن، قطره باران، سهیل، رخشان، تابان، ستاره، بامدادان، روشن، ماه، روشنایی و...

پس از رنگ سرخ رنگ سیاه بیشتر در شعر های او وجود دارد. وقتی من این رنگ را در دیوان او بر شمردم دریافتم که رودکی ده بار رنگ سیاه و قیر را  درشعر هایش به کار برده است. یک بار هم واژۀ ظلمت را که خود همان سیاهی است. البته این اعداد می تواند تغییر کنند برای آن که من در یک دید کلی به این نتیجه رسیدم، شاید اگر باربار به دیوان او رجوع کنیم نه تنها بتوانیم تا رنگ های دیگری را در شعر های او پیدا کنیم؛ بلکه شاید بتوانیم به شماره گان بالاتر در مورد کاربردِ رنگها نیز دست یابیم. تنوع رنگها در شعر رودکی ثابت میسازد که دنیای شعری او دنیای سادۀ سیاه و سپید نیست؛ بلکه دنیایی است رنگارنگ، پیچیده، متنوع و دلپذیر. تنوع و رنگینی شعر های او بدون تردید بازتاب دنیای متنوع، رنگارنگ و پیچیدۀ ذهنی اوست. آن گونه که گفته شد این جهان ذهنی برای انسان زمانی دست می دهد که شبکۀ حواس او بتواند پیوندی در میان جهان پیرامون و ذهن او ایجاد کند. با این همه چگونه می توان موجودیت این ههمه رنگ و جهان رنگین ذهنی را در شعر شاعر نابینای مادرزاد توجیه کرد، جز آن که بپذیریم که رودکی نه در واقعیت، بلکه در تذکره ها و روایات نابینای مادرزاد است.