برگشـت به برگۀ پیشیــن برگشـت به به برگۀ اصـلی به برگۀ بعـدی

جلیل شبگیر پولادیان








پولادیان حماسه یی برای کوه
تازه ترین گزینۀ شعری چکامه سرای توانای کشور جلیل شبگیر پولادیان زیر نام « حماسه یی برای کوه » این روزها به  وسیلۀ انتشارات امیری در شهر کابل در هزار نسخه به نشر رسیده است. در این گزینه ٢٢ پارچه شعر شاعر شامل قصیده ها و نیمایی های او آمده  است. هرچند قصیده سَرایی یکی از ویژه گی های بارز شاعری پولادیان است با این حال او در اوزان آزاد عروضی نیز یکی از چهره های درخشان به شمار می آید که توانسته است در این فُرم نمونه های موفقی ارائه کند. از این نقطه نظر او در میان نیمایی سَرایان کشور نیز جایگاه بلندی دارد. در این نبشته هدف بررسی گزینۀ « حماسه یی برای کوه »  نیست؛ بل خواستیم تا به این بهانه به گونۀ اجمال چیز هایی گفته آییم در پیوند به جایگاه شاعری پولادیان در شعر معاصر و عمدتاً شعر پایداری در کشور.

پولادیان یکی از چهره های درخشان در شعر دهۀ شصت خورشیدی است. اساساً در همین دهه بود که در کنار شعر دولتی،  شعر مقاومت یا پایداری به گونه یی به وسیلۀ شماری از شاعران غیر وابسته به سیاست های دولتی شکل گرفت و یکی از شاعرانی که با آگاهی به سیاست و سیاست های فرهنگی دولت دست نشانده پشت پا زد با آن به مقابله برخاست، جلیل شبگر پولادیان است. در سرایش های چندتن از شاعران دیگر اندیش در همین دهه بود که مرز های شعر دولتی و شعر پایداری مشخص گردید.

من باری در پیوند به جایگاه پولادیان در شعر پایداری نوشته بودم: شبگیر پولادیان یکی از نماینده­گان برجسته­ ی شعر مقاومت افغانستان است. او در دهه ی شصت خورشیدی با سرایش قصیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ های بلندی، آن  فُرم کهن و فراموش شده را نفس تازه یی بخشید. پولادیان در این سال ها در حالی از نردبان قوافی و اوزان دشوار رو به سوی بام بلند قصیده به پیش می رفت که سپید سَرایی در افغانستان به گرایش قابل توجهی در شعر آن  روزگار بدل شده بود. چنان که شاعرانی چند با آگاهی از ضابطه های شعری و دریافت های تازه از سپید سرایی با استواری در این میدان راه می زدند و اما  شماری هم به سبب نفس کوتاهی ادبی - هنری چتر پاره پاره یی را به نام  شعر سپید فراز سر خویش بر افراشته بودند. به هر صورت  در همین دهه بود که زیباترین نمونه های شعر سپید در ا فغانستان پدید آمد. در جهت دیگر مانند آن بود که پولادیان می خواست یک بار دیگر نشان دهد که هنوز می توان درد های روزگار را از حنجره ی قصیده فریاد زد و قصیده هنوز ظرفیت ادامه­ ی هستی خود را دارد.

شعر پولادیان کمتر تغزلی و بیشتر سیاسی- اجتماعی است. او شاعری­ است آرمان گرا و پیوسته در هوای حق و عدالت سُروده است. مخالفت او با نظام حاکم در آن دوران مخالفتی است آگاهانه و بینشورانه. اساساً در  دهه ی شصت خورشیدی در ادبیات افغانستان دو جریان ادبی در برابرِ هم  شکل گرفتند. نخست جَریان ادبی دولتی. دو دیگر جریان ادبی غیر دولتی. هرچند جریان ادبی دولتی جریان مسلط بود؛ ولی جریان غیر دولتی نیز اندک اندک رو به رشد و کمال به پیش می رفت. چنان که امروزه آن چه که به نام شعر مقاومت یا ایداری درون مرزی مطرح  است، از همین جریان ادبی غیر دولتی سَر به دَر آورده است.

در رابطه به چگونه گی شعر مقاومت درون مرزی دیدگاه های گوناگون و گاهی هم متضادی وجود دارد. شماری کاملاً از موجودیت شعر مقاومت در داخل کشور انکار می کنند. به پندار من چنین دیدگاهی بی انصافی بزرگی در حق  شعر معاصر کشور است. هرچند شعر مقاومت درون مرزی هنوز به یک جریان مشخص بدل نشده بود و در ارتباط به چگونه گی آن بحث های کار شناسانه یی صورت نمی گرفت. با این حال نوع شعر پایداری در سُروده های شماری از  شاعران به روشنی دیده می شد که امروزه می توان با اطمینان از آن‌ها به نام شاعران شعر مقاومت درون مرزی یاد کرد.

انکار از شعر پایداری درون مرزی  می‌تواند به مفهوم انکار از درخشان ترین بخش شعر شاعران نام آوری چون  واصف باختری، لطیف ناظمی، شبگیر پولادیان، قهارعاصی، سمیع حامد، لیلاصراحت روشنی، شجاع خراسانی، افسر رهبین، صبور سیاه سنگ، خالده فروغ و... بوده باشد. البته شعر مقاومت این شاعران هر کدام ويژه گی‌های خود را دارد که باید این ویژه گی‌ها شناسایی شوند تا در کلیت بتوان چگونه گی شعر پایداری درون مرزی افغانستان را مشخص کرد.

دست کم این دو مسأله را می توان در رابطه به شعر پایداری درون مرزی افغانستان مطرح کرد. نخست این که بخش اعظم شعر مقاومت درون مرزی افغانستان عمدتاً در اوزان نیمایی و فُرم سپید سُروده شده اند. البته این در حالی­است که این دو فُرم در افغانستان هنوز نتوانسته است تا فُرم غزل، مثنوی و حتی قصیده را که با ذوق ادبی مردم بیشتر آشناست، از میدان بیرون کند.

بزرگترین نقیصه‌ ی شعر مقاومت درون مرزی افغانستان پراگنده گی آن است. شعر مقاومت درون مرزی هنوز شعر جزایر جداگانه بود در حالی که جریان ادبی دولتی با نوع سازماندهی و تبلیغ و هیاهو به پیش می رفت. اگر در سال‌های اشغال  شاعران مخالف دولت به نوع هم سویی ادبی وایجاد روابط  سازنده و پویا در میان همدیگر دست می یافتند، بدون تردید شعر مقاومت درون مرزی می توانست صدای بلندتری پیدا کند و در نهایت به یک جریان شعری بدل شود.

یکی از شاعرانی که در دهه ی شصت کوشید تا با ایجاد یک نهاد ادبی زیر زمینی نوع هم سویی در میان شاعران مخالف دولت ایجاد کند جلیل شبگیر پولادیان است. فکر می کنم آن چه را که پولادیان می خواست زیر نام بنیاد آزادی فرهنگ بسازد  شکل منظم سازمانی نیافت. من به دعوت پولادیان در نخستین نشست های که به هدف ایجاد یک حرکت ادبی ضد دولتی راه  اندازی شده بود اشتراک داشتم. به یاد دارم که پس از یک رشته تفاهم‌ های بنیادی، در یکی از نشست ها پولادیان وظیفه یافت تا برای چنین نهادی اساسنامه یی بنویسد. اساسنامه نوشته شد و اما تا گام‌ های دیگری برداشته شود یاسین طهیر که به این جمع  پیوسته بود، به وسیله ی دستگاه استخبارات مخفی دولت « خاد » دستگیر شد. فکر می کنم یک تن دیگر از این جمع نیز به  زندان رفت.

این حادثه همه گان را وحشت زده ساخت و سلسله ی چنان نشست هایی قطع گردید. من که تازه از زندان پلچرخی بیرون شده بودم و هنوز سایه ‌ی تعقیب خاد را بر سر خویش احساس می کردم دستگیری یاسین طهیر را برای خود و دوستان دیگر خطر بزرگی تلقی می کردم. چنان بود که مدت زمانی نخواستم در چنان نشست های اشتراک کنم.

|یکی از پیشنهاد های پولادیان چنین بود که باید رسانه ها را تحریم کرد. او پس از آن تا آن گاه که کشور را در اواخر سال ١٣٦٨ خورشیدی ترک کرد به پیشنهاد خود وفا دار ماند و در نشریه های دولتی و حزبی شعر و نوشته یی به نشر نرساند.

پولادیان یکی از پایه گذاران کانون دوست داران مولانا جلال الدین محمد بلخی‌است این کانون رسماً در بهار١٩٨٨میلادی اعلان موجودیت کرد. کانون دوست داران مولانا جلال الدین بلخی بعداً به منبر قابل اعتماد شاعران مخالف دولت بدل شد و پولادیان نیز شعر های خود را در مخالفت با دولت که بیشتر در فُرم قصیده بودند از همین منبر به گوش شهروندان کابل می رساند.

پولادیان در این سال‌ها نشان داد که در سَرایش قصیده توفیقی چشمگیری دارد. می توان گفت که او در قصیده سُرایی در شعر معاصر فارسی دری در افغانستان یکی از نام آوران است و قصاید او را می توان با قصاید استادان مکتب خراسانی مقایسه کرد.

او در این سال‌ها به سبب سرایش چنین قصاید استادانه نه تنها در حلقات ادبی و فرهنگی کشور؛ بلکه در میان شهروندان کابل نیز به شهرت قابل توجهی دست یافت. چنین است که در بررسی ادبیات معاصر افغانستان پیوسته از پولادیان به نام شاعر قصیده سرا یاد می شود که این امر می تواند تعریف ناتمامی از او باشد. برای آن که پولادیان در شعر مُدرن افغانستان نیز یکی از چهره های درخشان به شمار می آید. او در اوزان نیمایی نمونه های بلندی ارائه کرده است.

پولادیان به سال ١٣٣۴ در شهرک رُستاق در ولایت تخار چشم به جهان گشود. از کودکی در محیط خانواده با شعر و ادبیات  آشنا شد. بعداً در دوره‌ ی مکتب به سرایش شعر آغاز کرد و در دوران آموزش عالی در دانشگاه کابل با جدیت بیشتری به سرایش شعر و مطالعات ادبی پرداخت. او به سال ١٣۵٦ در رشته ی ژورنالیزم از دانشگاه کابل دانشنامه ی لیسانس به دست آورد. مدتی در هرات در بخش باستان شناسی کار کرد بعداً عضویت علمی اکادمی علوم افغانستان به دست آورد. در این سال‌ها بود که با انتشار نوشته ها و شعر هایش در نشرات اکادمی و شماری از نشریه های فرهنگی پایتخت، توانست خود را به حیث یکی از چهره های درخشان شعر و ادبیات معاصر فارسی دری در کشور معرفی کند. « فراز برج  خاکستر » نخستین گرینه ی شعر های پولادیان است که به سال ١٩٩۵ میلادی در جرمنی انتشار یافته است.

پولادیان به سال ١٩٨٩ میلادی جایزه ی نخست شعری کانون حکیم ناصر خسرو بلخی را  به دست آورد و او در همین سال نیز به سبب شرایط دشوار سیاسی کشور را ترک گرد. او در سفر درازی که در پیش روی داشت، نخست به ترکیه و بعداً به آلمان پناهنده شد و هم اکنون در هامبورگ زنده گی می کند.او در هامبورگ در همکاری با شماری از شخصیت های فرهنگی پناهنده ‌ی افغانستان، نشریه یی را زیر نام چراغ  انتشار داد که پس از مدتی کار نشراتی آن متوقف گردید.