به برگۀ پیشـین به برگۀ اصلی به برگۀ بعدی  


اثر گذاری مطبوعات اين دوره بر رشد بشری

 
در اين دوره در افغاستان نشريه های ايدیولوژیک پديد آمد. انديشه های کمونيستی علاوه بر محمل های ديگری که داشت، به وسیلۀ نشريه های " خلق، پرچم و شعلۀ جاويد " در جامعه پخش می گرديد. اين نشريه ها هواخواهان زيادی داشتند. بسياری از جوانان از مطالب نشراتی اين نشريه ها به گونۀ مهمترين مواد آموزشی در جهت فراگيری تيوری های کمونيستی استفاده می کردند. در جهت ديگر نشريه " گهيح " برای جوانانی که انديشه های اسلام سياسی را دنبال می کردند نيز چنين موقعيتی را داشت.

جدل های ايديولوژيک و بحث های داغ سياسی بيشتر در مطبوعات اين دوره به چشم می خورد. اما بيشترينه اين بحث ها و جدل ها نه در جهت رسيدن به يک تفاهم اجتماعی - سياسی بود؛ بلکه بیشتر هدف بر سر بيمقدار کردن انديشه ها و شخصيت های مخالف سیاسی دَور می زد. چنين بحث هايی با چنين روحيه يی روز تا روز شگاف را در ميان حلقات روشنفکر جامعه گشادتر می ساخت. نتايج ناگوار چنين بحث و جدل های تخريبی را در دوره های بعدی می توان به روشنی ديد . چنان که زمانی که حزب دموکراتيک خلق در نتيجۀ يک کودتای خونين در اپريل ١٩٧٨ میلادی به قدرت رسيد حتی دو جناح خلق و پرچم که در حقيقت دو شاخه از يک تنۀ واحد بودند، نتوانستند يکديگر را تحمل کنند، چه برسد به اين که احزاب و جريان های سياسی ديگر تحمل شود.

نشريه های هم که در محدودۀ انديشۀ اسلام سياسی تبليغات می کردند، روحيۀ جوانان وابسته به اين انديشه را چنان پرورش می دادند که آنها تمام جوانان ديگر را کمونيست می پنداشتند. غير از اين نشريه های آزاد و غير دولتی هيچ نتوانستند که به گونۀ اعضای خانوادۀ جامعۀ مدنی با يکديگرهمکاری کنند. در ميان آنها روابط غير دوستانه يی حاکم بود. چنان که هر باری که يکی از اين نشريه ها به وسيلۀ دولت تعطیل می شد؛ نه تنها نشريه های ديگر آز آن دفاع نمی کردند؛ بلکه اين امر سبب خشنودی آنها نيز می گرديد. شايد همين امر بود که با وجود اين همه نشريه و موجوديت قانون اساسی روزنامه نگاران نتوانستند تا انجمن صنفی خود را به وجود بياورند. اين امر را می توان بزرگترين نقطۀ ضعف مطبوعات اين دوره به شمار آورد.

ادبيات سیاسی، شعر سياسی و داستان سياسی در مطبوعات اين دوره بيشتر از هر زمان ديگری چهره می نمايد. در همين سالها اکثر نشريه ها و به خصوص نشريه های حزبی و آزاد بيشتر به شعر سياسی اهميت دادند و از آن به حيث يک وسيلۀ مبارزه استفاده کردند. قابل توجه اين است که بخشی بيشتر اين شعر های سياسی در اوزان نیمايی سروده می شد و انتشار چنين شعر هايی درجهت ديگر سبب گسترش بيشتر شعر نيمايی در ميان نسل جوان و هواه خواهان اين شعر گرديد. مطبوعات افغانستان در اين دوره به منابع اطلاع رسانی بين المللی، مطبوعات و رسانه های کشور های ديگر توجۀ بيشتری نشان داد و اين امر سبب شد تا ميزان ترجمه در کشور افزايش يابد. البته ترجمۀ آثار ادبی در اين دوره نيز به مقايسۀ دوره های ديگر چشمگيرتر به نظر می آيد.

استفاده از منابع خارجی و ترجمۀ آنها خود زمينۀ شناخت شاعران، نويسنده گان و شخصيت های فرهنگی کشور های ديگر را در افغانستان سبب گرديد. ژانر ادبی طنز در مطبوعات اين دوره به حيث يک ژانر مؤثر ادبی و ژورناليستی بيشتر مورد استفاده قرار می گيرد. به همين گونه مطبوعات افغانستان در اين دوره به کاربرد کارتون نيز توجۀ جدی نشان می دهد. در اين ارتباط هفته نامۀ " ترجمان " خدمت بزرگی را در پخش و اشاعۀ طنز و کارتون در افغانستان انجام داده است. البته پس از " ترجمان " نشريۀ " شوخک " نيز با چنين روحيه يی پا به ميدان گذاشت؛ ولی از نطر کيفيت کار، " شوخک " هيچگاهی نتوانست که با " ترجمان " دو شاوش به پيش برود.

بحث های داغی ایديولوژيک و بحث های سياسی در مطبوعات اين دوره انگيرۀ خوبی را در ايجاد زمينۀ مطالعه در کشور به وجود آورد. از نقطه نظر گسترش فرهنگ مطالعه در ميان اقشار آموزش ديده و دانشجويان، دهۀ دموکراسی را میتوان يکی از دوره های استثنايی در افغانستان به حساب آورد. چنان که هم اکنون شماری زيادی از شاعران، نويسنده گان و شخصيت های اجتماعی - فرهنگی و سياسی شناخته شدۀ کشور همان هاي اند که در دورۀ دموکراسی فعاليت های فرهنگی و سياسی را آغاز کرده بودند.

محور عمدۀ حوادث سياسی بيست و چند سال گذشتۀ افغانستان را احزاب دهۀ دموکراسی و شخصيت های سياسی اين دوره تشکيل میدهند. نوع تفکر ليبراليستی نيز به وسيلۀ مطبوعات اين دوره در افغانستان اشاعه يافت؛ ولی از آن جايی که شاه نتوانست جرأًت کند تا قانون مطبوعات را امضا نمايد، بناً احزاب قوی ملی با انديشه های آزاديخواهانه به وجود نيامد. و جريان های هم که با چنين شعار هایی به وجود آمده بودند؛ در هياهوی مبارزات مطبوعاتی جناح های تند روی چپ و راست، نتوانستند که قامت راست نمايند.پ

بناً می توان گفت که ظرف سی سال گذشته جای يک انديشۀ ملی متکی بر معيار های جهانی دموکراسی؛ حقوق بشر و آزادی فردی در کشور خالی بوده است. هم اکنون نيز کمبود چنين انديشه يی و کمبود چنين احزابی توانسته است مشکلات جديی را بر سر راه رشد و انکشاف افغانستان به وجود بياورد. برای نخستين بار در اين دوره شماری از نشريه های به اصطلاح آزاد به نوع اخاذی پرداختند. یعنی چنين نشريه هايی افرادی را تهديد می کردند که اگر به آنها کمک نکنند در بارۀ آنها مطالبی را به نشر می رسانند تا شخصيت آنها در جامعه مورد سوال قرار گيرد.

بدبختانه اين بزرگترین نقيصۀ مطبوعات اين دوره به حساب می آ يد. البته پس از کودتای ١٩٧٣ میلادی داود خان، دُکان تمام نشريه های غير دولتی در افغانستان بر چيده شد و نظارت شديدی بر نشريه های دولتی اعمال گرديد و درعرصۀ ادبيات تنور مديحه سرايی گرم شد. اما اين مسأله را نبايد فراموش کرد که در اين دوره تحقيقات ادبی و علمی- تاريخی در کشور رونق بهتری پيدا کرد و اين امر سبب تقويت آن نشريه هايی گرديد که به وسيلۀ بعضی از نهاد های ادبی و اجتماعی- فرهنگی مربوط به دولت به نشر می رسيدند.