روزنامه نگاری در دورۀ امیر حبيب الله ( ١٩١٨ – ١٩٠١ ) و تاثير آن بر رشد بشری
مرگ امير عبدالرحمان بزرگترين ديکتاتور و امير خودکامۀ افغانستان در (1901) در حقيقت پايان يکی از سياه ترین دوره های استبداد قرون وسطايي در کشور است. در زمان او هيچ نشريه يي در کشور وجود نداشت. به تعبير شاعر: بر لبان مردم قفل زده شده بود و اما فرزند او امير حبيب الله بنابر تغيیراتی که در جهان و منطقه رخ داده بود اجرای يک رشته برنامه های اجتماعی- فرهنگی را از بالا روی دست گرفت که اجرای اين برنامه ها خود بستر اجتماعی پرورش انديشه های آزادی خواهی و مشروطيت در کشور را فراهم کرد. ظاهراً حبيب الله در آغاز علاقه نداشت تا به مانند پدر سيمای ديکتاتورانه يي از خود نشان بدهد. چنان که بنابر موافقت او به سال (1906) نشريه " سراج الاخبار " افغانستان در نتيجۀ کوشش های انجمن " سراج الاخبار " در شهر کابل به نشرات آعاز کرد. مديريت مسؤول " سراج الاخبار " افغانستان را مولوی عبدالرووف قندهاری مدرس مدرسۀ شاهی بر عهده داشت. با دريغ اين نشريه پس از شمارۀ نخست متوقف گرديد. شماری از کارشناسان بر اين عقيده اند که امير حبيب الله در زير فشار حکومت هند بريتانيايي دستور به قطع نشرات " سراج الخبار " افغانستان داد. با اين حال نخستين انديشه های آزادی خواهی و مشروطيت در همين سالها در کابل شکل گرفت. چنان که نخستين هسته های مشروطه خواهی در دربارو در ليسۀ " حبيبيه " پديد آمد و افزون بر آن شماری از مشروطه خواهان و ديگر انديشان به گونۀ پراکنده در جامعه فعاليت می کردند. ادامۀ چنين وضعيتی نهايتاً سبب ايجاد حزب سری ملی گرديد. يکی از چهره های شاخص فرهنگی- سياسی در اين دوره محمود بيک طرزی است که امروزه از او به نام پدر مطبوعات در افغانستان ياد می شود. محمود طرزی با نفوذی که در دربار امير حبيب الله داشت سرانجام توانست موافقت امير را به دست آورد تا بار ديگر مطبوعات متوقف شدۀ افغانستان در شهر کابل از سر گرفته شود. اين در حالی بود که تازه افغانستان يک دوره سرکوب خونين مشروطه خواهان اول به دست امير جبيب الله را پشت سر گذاشته بود. به هر حال در اکتوبر 1911 نشريه يي زير نام " سراج الاخبار افغانيه " به مدريت محمود طرزی در شهر کابل به نشرات آغاز کرد. اهداف نشراتی اين نشريه را بيداری و آگاهی مردم، تحقق آزادی، نوگرايي، پرورش روحيۀ ميهن پرستی و مبارزه با استعمار تشکيل می داد. بدينگونه نشريه خود به کانون تازه يي از مشروطه خواهی بدل گرديد و شماری از نام آورترين روشنفکران، مشروطه خواهان و استقلال طلبان شهر کابل به دَور آن گرد آمدند. در نشريه مطالبی در ارتباط به پيشرفت های بشری در کشور های ديگر نيز به چاپ می رسيد. هدف از نشر چنين مطالبی تنبیه حکومت و تشويق مردم در جهت رشد و تو سعۀ بشری بوده است. حصول استقلال سياسی کامل افغانستان يکی از اهداف مهم مشروطه خواهان بود؛ بناً نشريه پيوسته اهداف استفلال طلبانه را دنبال می کرد. تبليغ انديشه های استقلال طلبانه در " سراج الاخبار " نه تنها در بيداری شعور سياسی جوانان و مردم افغانستان از اهميت بزرگی بر خوردار بود، بلکه اين امر در بيداری شعور سياسی جوانان کشور های منطقه نيز اهميت بزرگی داشت. کارشناسان عقيده دارند که در دوران جنگ جهانی يکم اين نشر يکی از با اعتبار ترين و مشهورترين نشريۀ شناختۀ فارسی زبان بود که در کشور های آسيای ميانه؛ ايران و هند هواخواهان زيادی داشته است. مدارکی وجود دارد که از انتشار اين نشريه در آسيای ميانه و هند جلوگيری می کردند. به اساس گفتۀ دانشمند بزرگ تاجيک – صدرالدين عينی، شماره های " سراج الاخبار افغانيه " که به گونۀ پنهانی به آسيای ميانه می رسيده؛ در ميان احرار و آزادی خواهان منطقه دست به دست می گشته است. درافغانستان " سراج الاخبارافغانيه " را سرآغاز مطبوعات در کشور می دانند. برای آن که پس از آن مطبوعات در افغانستان ديگر هيچ گاهی با وقفه يي رو به رو نبوده است. غير از اين " سراج الاخبارافغانيه " به مقايسۀ " شمس النهار " با معيارها و موازين روزنامه نگاری نوين بيشتر هم آهنگ بوده است. يکی از دلايلی که امروز محود طرزی را به نام پدر مطبوعات افغانستان ياد می کنند؛ نخست به اين دليل است که او بانی يک مطبوعات مستدام در افغانستان است. دو ديگر اين که تجربه های روزنامه نگاری او بعداً در دوره های ديگر نيز تعميم و گسترش يافت. اما اين که مشخصاً " سراج الاخبار " چه تاثير گذاريي را در امر رشد بشری و انکشاف اجتماعی در آن دورۀ تاريخی افغانستان داشته است؛ می توان به موارد زيرين اشاره کرد:
◄ نخست از همه " سراج الاخبار افغانيه " تنها يک نشريه نبود؛ بلکه از آن می توان به حيث نخستين مدرسۀ پرورش روزنامه نگاری نوين در افغانستان ياد کرد. غير از اين " سراج الاخبار " کانون پرورش انديشۀ مشروطيت و استقلال خواهی نيز بوده است. روزنامه نگارانی که در دامان " سراج الاخبار " پرورش يافتند بعداً نه تنها در روزنامه نگاری دوره های بعدی؛ بلکه درعرصۀ مسايل سياسی - اجتماعی و فرهنگی کشور نيز از چهره های درخشانی به شمار می آمدند. شخصيت های چون عبدالرحمان لودين، عبدالهادی داوی، عبدالعلی مستغنی، علی احمد خان، فيض محمد خان، احمد راتب و شمار ديگر. از پرورده گان دامان " سراج الاخبار افغانيه " هستند. تا جايي که من فکر می کنم " سراج الاخبار " در امر گسترش انديشه های آزادی خواهی در افغانستان نقش قابل توجهی داشته است. تاثير اين امر را می توان در پشتی بانی مردم از امان الله خان در برابر کاکايش نايب السلطنه نصرالله خان مشاهده کرد که پس از کشته شدن امير حبيب الله؛ خود را در جلال آباد پاد شاه افغانستان اعلان کرد. متعاقباً امان الله خان در کابل نيز اعلان پادشاهی کرد و اما همزمان با آن استقلال سياسی افغانستان را نيز اعلان نمود و اين امر سبب شد تا مردم از او حمايت کنند. برای آن که امان الله خان با حلقۀ مشروطه خواهان دربار ارتباط داشت و مردم او را به حيث يک شاهزادۀ تحول طلب و آزادی خواه می شناختند و دوست می داشتند.
◄" سراج الاخبار " يگانه منبع در کشور بود که خواننده گان خود را با تازه ترين دست آورد های علوم و تکنولوژی آشنا می کرد. انتشار چنين مطالبی در " سراج الخبار " می توانست در بالا بردن سطح آگاهی های علمی مردم اهميت بزرگی داشته باشد.
◄ " سراج الخبار " را می توان بنياد گذار ترجمه های ادبی و علمی در افغانستان خواند. هرچند شروع ترجمه از منابع خارجی در افغانستان به " شمس النهار " بر می گردد؛ ولی ميزان ترجمه به وسيلۀ بعضی از همکاران " سراج الاخبار " و به ويژه به وسيلۀ محمود طرزی افزايش قابل توجهی پيدا کرد. چنان که نخستين بار اين محمود طرزی بود که با ترجمه های خويش خواننده گان اين نشريه را با منابع ادبی غربی و ترکی آشنا ساخت.
◄ از " سراج الاخبار " می توان به حيث يک کانون ادبي نيز ياد کرد که در گسترش شعر تعليمی، انتفادی و طنزی کار درخشانی انجام داده است. محمود طرزی با سرايش شعرهای در ارتباط به دست آورد های علوم و تکنولوژی و جلوه های تمدن می خواست از يک طرف مردم را با مزايای تمدن و تکنولوژی آشنا سازد و در جهت ديگر می خواسته است تا بر تعهد اجتماعی و مفديت شعر تاکيد کند. شعر برای او وسيله يي بود تا به حکومت اين پيام را بفرستد که با مسؤوليت و جديت بيشتری در راه نوسازی کشور گام بگذارد.
◄ می توان گفت که نخستين رگه های طنز نويسی معاصر با نوشته های محمود طرزی و همکاران او در " سراج الخبار افغانيه " پی گذاشته شده است. طنز در " سراج الخبار " مؤثرترين شيوۀ انتقاد از حکومت بوده است. از نوشته های محمود طرزی و همکاران او، خاصتاً عبدالهادی داوی که شعر های انتقادی و طنز آميز خود را به نام مستعار" پريشان " به چاپ می رساند، بر می آيد که " سراج الخبار " بر خلاف " شمس النهار " نه تنها به کارمندان عالی رتبۀ دولت انتفاد می کرده؛ بلکه همچنان لبۀ طنزها و انتقاد های آنان متوجه شخص امير حبيب الله نيز بوده است.
◄ " سراج الاخبار " را همچنان می توان پايه گذار نثر روزنامه نگاری يا ژورناليستی در افغانستان گفت. هرچند از " شمس النهار " در اين ارتباط نمی توان چشم پوشی کرد؛ ولی بايد گفت که نثر " شمس النهار " از دشواری ها و نا رسايي هایِ در زمينۀ دستور و شيوۀ افاده رنج می برد.
◄ با انتشار " سراج الاخبار " است که نخستين بار تنوع ژانرهای ادبی و ژورناليستی در مطبوعات افغانستان گسترش می یابد. از اين نقطه نظر " شمس النهار " به مقايسۀ " سراج الاخبار " خيلی ها فقير به نظر می آيد.
◄ " سراج الاخبار " به حيث يگانه منبع خبر رسانی رسمی توانسته بود تا يک شبکه اطلاع دهی در کشور را ايجاد کند. چنان که علاوه بر منابع خارجی بخشی از خبر ها و گزارش ها در " سراج الاخبار افغانيه " به وسيلۀ خبرنگاران آن در کابل و ولايات تهيه می گرديد.
◄ افزون بر اين میتوان گفت که اين نشريه ها در ايجاد و گسترش فرهنگ مطاله در افغانستان اهميت فراوانی داشته است. البته نبايد تصور کرد که " سراج الاخبار " به مانند نشریه های پر تيزاژ امروزين خواننده گان زيادی داشته است؛ ولی میشود گفت خواننده گان آن تدريجاً رو به افزايش بود. و خبرهای آن دهان به دهان می شد. شايد همين امر سبب شد تا محمود طرزی در اکتوبر سال 1918 ضميمه يي را به نام " سراج اطفال " برای کودکان و نوجوانان نيز انتشار دهد. اين نشريه گذشته از مطالب خبری موضوعاتی را در ارتباط به دين، اخلاق، علوم و فنون متداول روزگار به نشر می رساند. غير از اين " سراج اطفال " به نشر مطالب ذوقی نيز می پرداخت. اتنشار " سراج اطفال " خود سبب ايجاد و گسترش فرهنگ مطالعه در ميان کودکان و نو جوانان گرديد. برای آن که مطالب و موضوعات آن به گونۀ تهيه میشد که میتوانست برای کودکان و نو جوانان از جهات گوناگون مورد توجه قرارگيرد. در سالی که " سراج اطفال " به نشرات آغاز کرد علاوه بر مکتب ميانۀ حبيبيه، هفت مکتب ابتدايي ديگر در شهر کابل فعاليت میکردند، مکاتب و مدرسه های ديگری نيز در راستای ايجاد قرار داشت.