راديو افغانستان در دوران حکومت انتقالی – اسلامی افغانستان
هم اکنون " راديو افغانستان " در دو چينل شبانه روز بيست و چهار ساعت نشرات دارد که ساحۀ پخش نشرات آن اخيراً با نصب دستگاه فرستندۀ چهار صد کليوات نه تنها تمامی ولایات را در بر می گيرد؛ بلکه در شمار زيادی از کشور های همسايه نيز شنيده می شود. برنامه های جديدی به نشرات آغاز کرده است. بازسازی هايی در راديو و تلويزيون به کمک ايالات متحد امريکا، جاپان، و راديو " بی بی سی " انجام شده است.
نسبت به زمان مجاهدين و طالبان شنونده گان " راديو افغانستان " افزايش يافته است. نشر آهنگ های زنان از راديو و تلويزيون اخيراً پس از ده سال سکوت دوباره آغاز شده است. اين امر توانسته است که بر شمار شنونده گان راديو و تلويزيون بيفزايد. هرچند در شيوۀ ارائه خبر های " رادیو افغانستان " تفاوت چندانی رو نما نگرديده است، با اين حال انتقاد های در ارتباط به مقامات دست دوم دولت و مشکلات مردم پخش می شود. با اين همه هنوز راديو و تلويزيون به مفهوم واقعی کلمه سخنگوی تمام عيار دولت است. برنامه های سياسی و تحليل های سياسی اين رسانۀ مهم خبری هنوز نتوانسته که اعتماد مردم را به خود جلب کند. اين در حاليست که اخيراً وزير اطلاعات و فرهنگ توانسته است که راديو و تلويزيون را در اختيار کامل خود داشته باشد. کار گوينده گان کماکان با همان شيوه کليشه يی ادامه دارد. در زبان سرويس های خبری تغيراتی چندانی به چشم نمی خورد. ظاهراً فکر می شود که " راديو افغانستان " تا رسيدن به مرحله يی که بتواند اعتماد از بين رفتۀ مردم را دوباره اعاده کند، فاصلۀ زيادی در پيش روی دارد.
" راديو افغانستان " در حالی گام های لرزانی را به سوی پيشرفت و انکشاف بر می دارد که شماری از راديو های غولپيکر جهانی در خانه خانۀ مردم افغانستان راه يافته است. حالا ديگر رادیو " بی بی سی " به شمول ( برنامۀ خانۀ نو و زنده گی نو)، رادیو اروپای آزاد، صدای امريکا (رادیو آشنا )، راديو صدای آزادی، راديو ( صبح بخير افغانستان ) مراکز بزرگ خبر رسانی خود در کابل پايه گذاری کرده اند. غير از اين نماينده گان راديو فرانسته، راديو آلمان، راديوی ايران و چند رادیوی ديگر نيز در شهر کابل و بعضی شهر های ديگر افغانستان فعاليت می کنند. راديو " بی بی سی " و راديو " اروپای آزاد " گذشته از شهر کابل در تمام شهر های مهم ديگر افغانستان يا دفاتر خود را کشوده اند و يا هم گزارشگرانی دارند.
ايجاد يک چنين شبکۀ اطلاع رسانی اين رادیو ها را قادر ساخته است تا موضوعات و رويدادهای کم اهميت محلی هم امکان نشر پيدا کند. وقتی مردمان محل مسايل مربوط به زنده گی خود را از طريق اين رادیوها می شنوند، بدون شک روز تا روز دلچسبی بيشتری نسبت به آن ها پيدا می کنند. راديو " اروپای آزاد ( راديو آزادی ) و صدای امريکا ( راديو آشنا ) " حالا به گونۀ بيست و چهار ساعته به نشرات خود ادامه می دهند. اين امر به اين معنی است که اين رادیوها در هر زمانی در دسترس شنونده گان قرار دارد. راديو " بی بی سی " نيز اخيراً بر ساعات نشرات خود افزوده است. اين راديو با ايجاد يک رشته برنامه های ذوفی و پخش موسيقی می خواهد شنونده گان خود را کماکان نگهدارد. اين در حاليست که به سبب مشکلات مالی اکثراً کارمندان و خبرنگاران " راديو افغانستان " کوشيده اند تا در راديو های ديگری استخدام شوند.
هم اکنون " رادیو افغانستان " با کمبودِ جدی خبرنگاران و توليد کننده گان مجرب برنامه ها رو به رو می باشد. اين امر در چگونگی نشرات اين راديو می تواند مستقيماً تأثير منفی داشته باشد. در جهت ديگر هم اکنون ( راديو آرمان ) و ( راديو کليد ) در شهر کابل شبانه روز بيست و چهار ساعت نشرات دارند. اين راديوها در کنار برنامه های خبری و پخش برنامه های ديگر بيشتر به پخش آهنگ های آواز خوانان افغانستان و کشور های ديگر می پردازند. اين امر سبب شده است که اين رادیوها در مدت زمان کوتاهی نسبت به " رادیو افغانستان " شنونده گان بيشتری داشته باشند. همچنان در سال گذشتۀ ميلادی راديوی دیگری زير نام " صدای زن افغانستان " در شهر کابل به نشرات آغاز کرده است. افزون بر اين راديوی " آيينه " و رادیوی " انتر نيوز " برنامه های نشراتیی را برای راديو های افغانستان در مرکز و ولايات کشور و راديو های ديگر تهيه می کنند.
با يادآوری اين همه مسایل می خواستم بگويم که هم اکنون " راديو افغانستان " با حريفان زيادی رو به رو شده است. در همين حال ظرف یکی دو سال گذشته يک رشته رادیو های غير دولتی به کمک مالی و تخنیکی بعضی از کشورها و سازمان های امداد جهانی در شماری از شهر های افغانستان به نشرات آغاز کرده اند که می توان از " راديو سحر در هرات، راديوی قندهار، رادیوی رابعۀ بلخی در شهر مزارشريف، رادیوی نوبهار در ولسوالی بلخ ولايت بلخ، راديوی زهره در شهر کندز، راديو صدای شرق در شهر جلال آباد، راديوی آيينه در خوست " نام برد.غير از اين انتظار برده می شود که به زودی يک راديوی ديگر به نام " راديو صدای افغانستان " در شهر کابل به نشرات آغاز کند. همچنان رادیو های و تلويزيون های دولتی در شماری از ولايات کشور يکی بعد ديگری بازسازی شده و نشرات خود را از سر گرفته اند.
موجويت اين همه راديو بدون ترديد در رشد بشری افغانستان می تواند قوت بزرگی به شما آيد؛ ولی مهم اين است که از اين وسيلۀ مهم نشراتی دست اندرکاران آن ها چقدر می توانند به گونۀ مؤثر کار بگيرند. اگر اين رسانه مهم به گونۀ مؤثر به کار گرفته نشود، می تواند تأثيرات منفیی نيز داشته باشد. چنان که هم اکنون در مورد نشرات بعضی از اين راديوها نظرات موافقی در ميان مردم وجود ندارد. نکتۀ آخر اين که تا هم اکنون در کنار رادیو های غير دولتی تنها دو دستگاه تلويريونی غير دولتی در افغانستان پايه گذاری شده است که نخستين آن به نام " سیمای غوريان " در ولسوالی غوريان هرات و دومی به نام " تلويزیون آيينه " در شهر شبرغان نشرات می کند. شماری از روشنفکران هرچند با فعاليت راديو های مختلف مخالفتی ندارند و آن را برای رشد بشری افغانستان امر بسيار سودمندی می دانند؛ ولی آنها اظهار نگرانی می کنند که وابسته گی دوامدار افغانستان به راديو های بيگانه و راديو های غير دولتی که در نشرات خود وابسته به سياست های فرهنگی و اجتماعی سازمانها و کشور های امداد رسان می باشند، می توانند کشور را در برابر يک هجوم فرهنگی قرار دهند که شاید در آينده جلوگيری آن برای افغانستان غير قابل امکان باشد.
اين روشنفکران به اين عقيده اند که دست کم راديوی مرکزی کشور " راديو افغانستان " بايد چنان موقعيتی داشته باشد که نه تنها از يک سو نيازمندی های اطلاعاتی مردم را در مقابله با راديو های ديگر مرفوع کند؛ بلکه در جهت ديگر بتواند در امر تحکيم وحدت ملی در کشور نقش سازنده يی داشته باشد. برای آنکه تا هنوز راديو های غير دولتی نتوانسه اند که نشرات سراسری داشته باشند و خود را به گونه راديو های ملی معرفی کنند. حتی بعضی از اين رادیوها در ميان مردم متهم به جهت گيری های جناحی و قومی اند.
در جهت ديگر به سبب کمک های مالی که آنها از منابع گوناگون امداد دريافت می کنند؛ در برابر آنها همان سوالی مطرح می شود که در مورد نشريه های وابسته به منابع امداد وجود دارد. " راديو افغانستان " از همان سال های نخستين پايه گذاری با وجود تمام کاستی های که هميشه داشته و در دوره هايی هم نوع سياست های نشراتی برتربينی زبانی و قومی بر آن حاکم بوده؛ دست کم گوش های مردم افغانستان به وسيلۀ اين راديو با دو زبان فارسی دری و پشتو آشنا شده اند. همانگونه که در پکتيا و قندهار مردم از طريق اين راديو با زبان فارسی دری آشنايی هايی رساندند در جهت ديگر گوش های مردمان بدخشان و هرات با شنيدن برنامه های پشتوی " راديو افغانستان " با زبان پشتو آشنا گرديده است.
به گمان من اين مهمترين خدمتی بود ه است که " راديو افغانستان " در عمر نشراتی خود انجام داده است. امروزه بسياری ها در افغانستان اظهار نظر می کنند که بخش های فارسی دری و پشتوی راديو های " بی بی سی، راديو اروپای آزاد، راديوی آزادی و صدای امريکا به گونۀ جانبدارانه در ارتباط به پشتو زبانان و فارسی زبانان افغانستان نشرات می کنند. حتی گاهی مردم عوام اين راديوها را با وجودی که پيوسته به آنها گوش می نهند؛ رادیو های جنگ انداز می نامند. اين را می توان بزرگترين صدمه يی گفت که اين رادیوها در افغانستان متحمل شده اند.به مفهوم ديگر می توان گفت که اين طرز تلقی بزرگترين نقطۀ ضعف اين راديوها در افغانستان است.
" راديو افغانستان " می تواند از اين امر به نفع خود به گونۀ مؤثری استفاده کند و در سيمای راديويی ظاهر شود به فرد فرد مردم افغانستان تعلق دارد. اين راديو بايد اين ظرفيت را پيدا کند که به گونۀ يکی از افزار مهم نشراتی در جهت تحکيم وحدت ملی، دموکراسی، حقوق بشر، ايجاد ظرفيت اجتماعی در ميان مردم، خشونت زدايی و ايجاد حس دوستی و برادری ظاهر شود. در چنين صورتی است که مردم می توانند به نشرات آن باور کنند و با علاقه مندی به نشرات آن گوش نهند. هر فردی و هر گروهی و هر سازمانی و حزبی که بخواهد از اين يگانه رسانۀ سراسری در کشور در جهت تبلغ برتری زبانی، قومی، مذهبی حزبی و مسأيلی از اين دست کار بگيرند بدون شک مرتکب خيانت بزرگ ملی شده اند.