برگـشت به برگۀ پیــشین برگـشت به برگۀ اصـلی به برگۀ بعـــدی
 

سفر بی پایان

به زنبور عسل حسادتم می آيد
که چه شاد و چه عاشقانه
روی هر برگ گل می نشيند
و عشق را رنگ رنگ تجربه می کند
زنبور عسل عاشق زيبايي است
زنبور عسل با گل های سرخ و سياه و زرد
يک سان عشق می ورزد
زنبور عسل چقدر حس بزرگی دارد
که مزۀ بوسۀ هزار گل را در يک لحظه تجربه می کند
و بر پيشانی مجنون و دستان آماسيدۀ فرهاد
                                                   نيش  می زند
زنبورعسل حس بزرگی دارد
و می داند، عشق سفر بی پايانيست
که با نخستين بوسه آغاز می شود

شهر پشاور، جولای
٢٠٠٠ میلادی