سيگار نيم سوخته
دراين شوره زار تلخ
حتا گياهی هم در سبزترين فصل خدا نمی رويد
و تو بيهوده می پنداری که شايد کاج بلندی سايۀ سبز سعادش را
بر مسافران تشنه بگستراند
در اين شوره زار تلخ
قيام سرخ شقايق را در چارچوب قانون ملخ های تشنه گی تکفير کرده اند
و من برای آن کسی غمگينم که تا هنوز،
در ميان چشمه و سُراب تفاوت تشنه گی را طی نکرده است
من برای آن کسی می گريم که تفکر بزرگ سياسی اش را
چنان سيگار نيم سوخته يي
از کسی به عاريت گرفته است که دمو کراسی را
در انحنا های اندام برهنۀ زنی جستجو می کند
در اين شوره زار تلخ وقتی دموکراسی اشتباه می کند
ما بايد گورستان های تازه يي داشته باشيم
و هيچ کس، حتا پدر من هم حق ندارد که بگويد
بالای چشمان دوستان ما ابروست
خون هزار داماد، خون هزار عروس
فدای دوستان ما باد که تنها ياد گرفته اند
بکش تا که زنده بمانی
دوستان ما مردمان صبوری اند
و با عقل روشن کامپيوتری خويش
در جنگل تاريک " دی – آن – آی " سر گردانند
دوستان ما انساج پوسيدۀ گورستان های « تورا بورا » را
هزار و يک رنگ، در آزمايشگاه های « پنتا گون » تجربه می کنند
که شايد فلان ابن فلان در نخستين نسل،
امتدادی بوده است از نژاد قابل
دوستان ما بی آن که آب را گل آلود کنند
از رود خانۀ خو نين « يازدهم سپتامبر »
ماهی قزل آلا می گيرند
شهر پشاور، جولای ٢٠٠٢ میلادی