منار جام کهن سالترین برج آجری در جهان


پس از اين تاريخ  باستان شناسي افغانستان روز بيست و هفتم جون دو هزار و دو ميلادي را  به حيث يك روز مهم و پر افتخار به حافظه خواهد داشت. افغانستان محل تلاقي چندين تمدن بزرگ جهانيست و از اين نقطه نظر فكر ميشود كه اين كشور داراي يكي از ارزشمندترين گنجينه هاي باستان شناسي جهان است. با اين حال اين نخستين باريست كه سازمان آموزشي وعلمي- فرهنگي وابسته به سازمان ملل متحد، « يونسكو » در همين روز « منار جام » را از جلسه يي كه در شهر بوداپست مركز مجارستان راه اندازي شده بود در فهرست آثار مهم جهان ثبت كرد. اين جلسه كه به وسيلۀ دانشمند كشور هنگري «  Tamas Fejerdy » گرداننده گي مي شد، علاوه بر منار جام هشت اثر و ساحۀ فرهنگي ديگر از كشور هاي آلمان، مصر، هنگري، هند، ايتاليا و  مكسيكو نيز در فهرست آثار فرهنگي جهان  اضافه گردیده است.

اساساً افغانستان به سال 1982 ميلادي از يونسكو خواسته بود تا منار جام در غور، تنديس هاي بودا در باميان، حوزۀ باستاني « آي خانم » در تخار و ساحۀ باستاني شهر هرات را در فهرست آثار فرهنگي جهان جاي دهد. از آن شمار « منار جام » نخستين اثر فرهنگي افغانستان است كه به حيث يك اثر فرهنگي جهاني پذيرفته شده است. در ارتباط به تنديس هاي بزرگ بودا ديگر سخني و تقاضايي وجود ندارد، براي آنكه در ماه مارچ سال 2001 ميلادي طالبان با استفاده از انبوه مواد منفجره و شليك سلاح هاي ثقيل آن دو تنديس بي نظير جهان را در فهرست فاجعۀ فرهنگي خويش ثبت كردند. حالا آن دو جايگاه خالي ميتواند براي نسل هاي آيندۀ افغانستان و جهانيان بيانگر وحشت گروهي باشد كه به هيچ قيمتي حاضر نبودند از خنگ بربريت فرهنگي خويش پايين آيند و سر انجام سر بر سر جهالت خويش كردند.

اين روز ها بحث هايي در ارتباط به بازسازي تنديس هاي بودا اينجا و آنجا جريان دارد. استاد امان الله حيدر زاد يكي از پيكره سازان نام آور كشور و عضو انجمن پيكره سازان ايالات متحد امريكا اظهار آمادگي كرده است كه او ميتواند پيكره هاي بزرگ بودا را در همياري با شاگردانش ظرف چند سال آينده بازسازي كند. به همين گونه از هم اكنون شماري از كشورهاي ذيعلاقه آماده شده اند تا هزينۀ چنين بازسازي را بپردازند. با اين حال شماري از باستان شناسان افغانستان اظهار نظر مي كنند كه دست كم جايگاه خالي تنديس كوچك بودا بايد همچنان خالي نگهداري شود. اين شمار باستان شناسان افغانستان به اين باوراند كه اين جايگاه خالي ميتواند خود تنديسي باشد از جهالت طالبان و آن هم در هزارۀ سوم. گروهي كه بي علاقه نبودند تا هشياري و ايمان مردم را نيز با ريش و شلاق اندازه گيري كنند.

مسألۀ منار جام در سال 2002 ميلادي در سازمان جهاني يونسكو زماني به گونۀ مطرح گرديد كه اخيراً « فرانچسكو باندراين » مدير مركز حفظ ميراث هاي فرهنگي جهان وابسته به سازمان ملل متحد از كميتۀ ثبت آثار فرهنگي جهان خواست تا به سرعت به درخواست افغانستان براي ثبت منار آجري جام رسيده گي كند. به گفتۀ  فرانچسكو باندراين از شمار چهار اثر وساحهء باستاني پيشنهاد شده منار جام ويژه گيهاي دارد كه ثبت آن را در فهرست آثار مهم باستاني جهان بيشتر موجه جلوه ميدهد .كارشناسان عرصهء باستان شناسي در يونسكو منار جام را يكي از سازه هاي خارق العادۀ معماري و كهنسال ترين برج آجري باقيمانده در جهان ميدانند.غير از اين گفته شده است كه منار جام سنت معماري كهن و سبك هنري قديمي در منطقه را در آخرين حد كمال و زيبايي آن نمايندگي ميكند.

بدون ترديد ثبت منار جام در فهرست آثار فرهنگي جهان به وسيلۀ يونسكو براي جامعه فرهنگي افغانستان خبر بسيار خوش آيندي است؛ ولي در عين زمان خبر ناخوش آيند در اين ارتباط اين است كه منار جام در فرداي همان روز در فهرست آثار فرهنگي در معرض خطر نيز جا داده شد. اين امر بدين مفهوم است كه خطر سقوط، منار جام را تهديد ميكند. بر اساس گزارشهاي رسمي يونسكو هم اكنون از شمار آثار ثبت شده در فهرست آثار فرهنگي جهان سي و سه اثر با خطر فرو پاشي رو به رو است. هر چند يونسكو در چنين مواردي رشته برنامه هاي اضطراريي دارد تا از فرو پاشي و نابودي اينگونه آثار جلوگيري كند؛ ولي عمدتاً اين حكومت ها و كشورها هستند كه ميتوانند اجراي موفقانۀ چنين برنامه هايي را تضمين كنند. « منار جام » يكي از تماشايي ترين ابنيه هاي تاريخي افغانستان است و گفته مي شود كه پس از « قطب منار » در دهلي بلند ترين منار جهان است.

باستان شناسان عقيده دارند كه « قطب منار » به الهام از « منار جام » در اوايل سدۀ سيزده هم ساخته شده است كه درازاي آن هفتاد و سه متر اندازه گيري شده است. در ارتباط به درازاي « منار جام » چه در مطبوعات كشور و چه در اسناد مربوط به سازمان ملل متحد رقم يگانه يي ذكر نشده است. چنانكه درازاي آن را گاهي 63/3 متر و گاهي هم 65 متر نوشته اند غير از اين در بعضي اسناد ديگر درازي آن 63 متر قيد شده است. قطر قاعدۀ « منار جام » هشت متر اندازه شده است كه به بلنداي تقريباً دو متر از سطح زمين دروازۀ كوچك ورودي به داخل منار ديده ميشود. منار جام در ميان سلسله كوه هاي ولايت غور در خم دره يي در ساحل جنوب هريرود بر پا شده است. اين منطقه از سطح بحر يك هزار و نهصد متر بلندي دارد.

بر اساس تخمين ها، دهكدۀ جام در شصت و دو كيلو متري شمال شرق ولسوالي شهرك موقعيت دارد. در اسناد يونسكو گفته شده است كه اين منار به سال 1194 ميلادي در دوران سلطنت سلطان غياث الدين غوري 1163-1202 ساخته شده است و اما تا هنوز معلوم نيست كه تكميل منار چند سال را در بر گرفته است. در شمارۀ ششم « كتيبۀ » نشريه انجمن حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان – سپك- آمده است كه سازندهء منار معماري بوده است به نام علي كه نام او در دو جاي در منار ديده مي شود  و به همين گونه در پاي منار نيز نام شاه غياث الدين به چشم مي خورد. در ميان بعضي از آموزش ديده گان  ولايت غور يك چنين باور هاي وجود دارد كه سلطان غياث الدين، علي را جهت ساختن چنين يادگاري از ثمرقند فرا خوانده بود. ساكنان محل باور دارند كه آجر هاي به كار رفته در منار در دهكدۀ « شيرجه » تهيه ميشده است. و باز هم به روايت مردم علي دست كم هفت سال مشتاقانه كار كرد تا يك چنين يادكار بزرگي را در آن دره يي كه امروز خاموش و آرام به نظر مي آيد بر افراشت.

در شمارۀ ششم « كتيبه » همچنان در ارتباط به ساختمان دروني و نماي بيروني « منار جام » چنين تصويري ارايه شده است: « از پاي تا سر  منار، زينۀ پيچا پيچي در دو كنارۀ داخلي آن بالا رفته و به دالان بالايي مي رسد نماي بيروني منار با خشت هاي برجستۀ فيروزه يي درخشان بر زمينۀ گلابي و نوار نوشته سورۀ نزدهم قرآن مجيد آراسته شده است .» در گزارش « كتيبه » آمده است كه پژوهشگران در اين ارتباط كه آيا منار جام بخشي از كدام مسجد و يا نمادي از پيروزي غوري ها بوده است هنوز به تحقيقات خويش ادامه مي دهند. اين در حاليست كه هنوز در اطراف منار نشانه يي از هيچ مسجد و مدرسۀ مذهبي كشف نشده است. ظاهراً گمان ميرود كه ابنيه يي به اين شكوه و بزرگي ميبايستي در شهر بزرگي بنا ميشد نه در يك چنين درۀ تنگي. اين پرسشي است كه از سال ها بدين سو ذهن كارشناسان عرصه باستان شناسي را به خود مشغول ساخته است. منارجام سده هاي درازي به گونۀ يك زيبايي فراموش شده در خم دره يي خاموشانه ايستاده بود. شايد بتوان گفت كه از كشف آن بيش از پنجاه سال نميگذرد. چنان كه باستان شناسان روز هجدهم 1957 ميلادي را به نام روز كشف منار جام تلقي مي كنند. در همين روز گروهي از باستان شناسان غربي به رهنمايي باستان شناس افغانستان احمد علي كهزاد به خم درۀ در دهكدۀ جام رسيدند كه ناگهان با آن تجسم زيبايي رو به رو شدند.

تماشاي منار باستان شناس فرانسه يي را « Andre Marieq  » چنان شگفت زده ساخت كه براي يك لحظه احساس ميكرد كه با برج جادويي رو به رو شده است. باستان شناسان به اين باور اند كه اهميت منار جام تنها در زيبايي آن نيست؛ بلكه اين منار ميتواند كليدي باشد در جهت گشودن راز هاي دورۀ غوريان در افغانستان. پس از آن دانشمند ايتاليايي اندريه برنو از منار جام ديدن كرد و در نتيجۀ چنين ديدارهايي بود كه منار جام از گمنامي رهايي يافت و ظرف اضافه از چهل سال گذشته مسايل و موضوعات زيادي در ارتباط به چگونه گي ايجاد اين منار، اهميت تاريخي و خطراتي كه متوجه آن بوده است در مطبوعات افغانستان و اسناد سازمان ملل متحد مطرح شده است. خطرهاي كه منار جام را تهديد مي كند ميتوان به دو دسته تقسيم بندي كرد.

1- خطرهاي طبيعي.
2- خطرهاي كه در يكي دو دهۀ اخير ساكنان محل و گروه هاي تفنگدار به وجود آورده است.


با گذشت ساليان رود خانه هري تدريجاً ساحل جنوبي خود را تخريب كرده و بستر خود را به سوي منار گسترش داده است. چنان كه همه ساله در فصل بارندگي با افزايش سيلابها و بلند رفتن سطح آب رود خانه  خطر طبيعي چندين برابر شده است. بر اساس نخستين آزمايش هاي كه به سال 1971 ميلادي به وسيلۀ كارشناسان صورت گرفته است منار جام به اندازه دو درجه به سمت شمال رو به سوي هري رود ميلان پيدا كرده است. دو درجه ميلان براي يك چنين برج بلند و آن هم در وضعيتي كه تخريب هري رود كماكان ادامه دارد واقعاً ميتواند خطر بسيار بسيار جدي به شمار آيد.

اين در حاليست كه به گفتۀ بعضي از ساكنان ولايت غور ظرف بيست و اند سال گذشته اين منار هرازگاهي آماج شليك گلوله هاي تفنگدارقرار داشته است. رواياتي وجود دارد كه بعضاً گروه هاي تفنگدار به گونۀ تفنن و نشانه زني قسمت هاي از برج را آماج گلوله هاي خود قرار مي داده اند. در اين سالها اين ابنيۀ بزرگ تاريخي افغانستان هيچ گاهي مورد مواظبت مقامات محلي قرار نداشته است. نگراني ها در ارتباط به آيندۀ منار جام زماني افزايش يافت كه در سال 1995 ميلادي كار شناسي به نام  نجمي پس از يك سفر به منطقه، به سازمان حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان « سپك » پيشنهاد كرده بود كه هر چه زودتر در امتداد ساحل جنوبي هريرود با استفاده از سنگ وسيم ديواري ساخته شود تا منار از خطر سقوط و فروپاشي نجات يابد. بررسي هاي بعدي نشان داده كه تخريب ساحل هريرود يگانه خطري نيست كه منار را تهديد ميكند؛ بلكه كندن كاري هاي خود سرانه در اطراف منار به وسيلۀ ساكنان محل و پروژۀ راه سازيي كه از نزديكي هاي منار ميگذرد همچنان آينده منار را به خطر انداخته است.

شاهدان عيني ميگويند ظرف دو دهۀ گذشته كندن كاري غير قانوني در اطراف منار بسيار گسترده بوده است. اين سالها گروه هايي به گونۀ دوامدار شب و روز در اطراف منار مشغول كندن كاري غير قانوني بوده اند. كاوش هاي غير قانوني در سال هاي اخير در ساحات باستاني افغانستان زماني افزايش يافت كه طالبان با گرفتن خمس از آثار پيدا شده در اثر كاوش هاي غير قانوني، قناعت كردند. اين امر به صورت غير مستقيم شبكه هاي قاچاق آثار تاريخي افغانستان را تشويق كرد تا بدون دغدغه به كاوش هاي غير قانوني در ساحات باستاني كشور بپردازند. در جهت ديگر در اين سالها درگيري هاي نظامي، موقعيت دَور منار و يك رشته عوامل ديگر سبب شد تا انجمن حفظ ميراث هاي فرهنگي نتواند به اجراي برنامه هاي عاجلي در اين زمينه بپردازد. با وجود چنين مشكلاتي « سپك » به سال 1997 ميلادي برنامه بر پايي ديوار سنگي را در امتداد ساحل جنوب هريرود روي دست گرفت. مواد ساختماني به ساحه انتقال يافته بود و هنوز سنگ روي سنگ گذاشته نشده بود كه دَور ديگري جنگ ها در منطقه آغاز يافت .

اين دَور درگيري ها تقريباً دو سال دوام كرد تا اينكه اندريه برونو مهندس ايتاليايي و اكبري مهندس آب شناسي افغانستان و نماينده گاني از رياست آبده هاي تاريخي شهر هرات به منطقه رفتند و متوجه شدند كه به جز سنگ ها، ديگر همه مواد ساختماني غارت شده است. با اين حال هيْت به انجمن حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان تأكيد كرد كه پيش از رسيدن فصل بارنده گي و سيلاب هاي بهاري بايد ديوار سيم پيچ سنگي در امتداد ساحل جنوب هريرود ساخته شود. كار ساختمان اين ديوار آبگردان به وسيلۀ سازمان غير حكومتي پيام غور، در همكاري مالي و تخنيكي انجمن حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان سر انجام در فيبروري دو هزار ميلادي تكميل گرديد. غير از اين با استفاده از سنگ و چوب داربست در اطراف قاعدۀ منار نيز متكاي ساخته شد. بعداً يك منبع حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان در اسلام آباد اظهار داشت كه هم اكنون منار جام در موقعيتي مطميني قرار گرفته است.

انجمن حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان پس از آن كه طالبان تنديس هاي بزرگ بودا را در باميان  از ميان بردند دفاتر خود را در كابل تعطيل كرد. از آن زمان تا كنون هيچ گروهي از باستان شناسان وضعيت منار جام را از نزديك برسي نكرده است. اخيراً يك منبع « سپك » در پاكستان گفته است كه بر اساس گزارش رسيده از ولايت غور ديوار سنگي ساخته شده در ساحل هريرود به اثر سيلاب از بين رفته است. چنين گزارش ها نشان ميدهد كه يك بار ديگر منار جام با خطر فرو ريزي روبه رو شده است. منبع « سپك » همچنان اظهار داشته كه قرار است در آيندۀ نزديك گروهي از كار شناسان « يونسكو و سپك » به منطقه رفته و وضعيت منار را از نزديك برسي كنند.

منار جام آن قامت بلند زيبايي، سده هاي درازيست كه همچنان در دل سلسله كوه هاي غور در خم آن درۀ دور  ايستاده و زيبايي خود را در آيينۀ هميشه جاري هريرود تماشا مي كند. آيا يك بار ديگر اسطورۀ نارسيس در هيْت منار جام تكرار خواهد شد؟ هيچ كس چيزي نميداند. گويي همه دلهره ها در هيت رود خانۀ هري در كنارۀ منار جام جاريست و سرود غمناك آن با صداي كلنگ كاوشگران غير قانوني در آن سوي مي پيچد و بر دلتنگي دره مي افزايد.

ايشاره ها:

1- مير غلام محمد غبار در جلد اول افغانستان در مسير تاريخ  آغاز سلطنت سلطان غياث الدين را 1162 و سال مرگ او را 1201ميلادي نوشته است.
2- از يك نقطه نظر اين روايت شايد چندان از حقيقت به دور نباشد براي آنكه يك چنين هنر معماريي در سده دهم ميلادي در بخارا به اوج كمال خود رسيده بود.

جولای 2002 شهر پشاور


های، ای نقاش، ای برادر
نگرش عمودی بیدل
ما و پانستان بارِ دوم
دو گلِ میخک از آن روز
در آن سوی خط قرمز
خاموشی آیینه
حیدری وجودی
جلیل شبگیر پولادیان
تا پلکانِ هشتاد
پیلان سفیدی سلطانی
از حسنک وزیر تا اجمل
تا بارانِ دموکراسی
آن هفت خوانِ رستم
بازارگانِ بغداد
تا آن مثلثِ مهربانی
آن تارِ خامِ گسسته
ماجرای شعرِ زیبایی
ستایشگرِ آزادی
خراباتیان سوگوارِ کابل
در سوگِ آن چراغدارِ صدا
گلِ سوری پَرپرَ شد
فریادی برای همۀ زنان
آیا شعرِ فارسی دری در
خورشیدی من کجایی
ماۀ شبِ تار کجا رفته ای
نگرشی تازه بر زنده گی غبار
نگاهی به طنز های نجیب الله
ازهر فیضیار غزنوی
کتابسوزان در انجمن
نگاهی به فراسوی بدنامی
سالنمای بت شکن
و آن نهالِ پنجاه ساله
در امتدادِ دریا و آن شبِ
لحظه ها و خاطره ها
از دهکده و دریا
منارِ جام در فهرستِ آثار
در سراپردۀ تندیس ها
پاسخی به داکتر مِهدی
همان آش و همان کاسه
پیشینۀ پارلمان یا شورا
نقشِ احزابِ سیاسی و نهاد
مطبوعاتِ آزاد در افغانستان
آب و دانۀ رُمان نویسی
خون را به را به سنگفرش
شعرِ سیاسی و چگونگی آن
Email_13
آیه های منسوخ
نخستین جوایزِ ادبی
تجربه و چگونگی آن
جامعۀ مدنی در اندیشۀ فارا
در حاشیۀ قیامِ سوم حوت
خواب آلوده گانِ دموکرات
رنگین کمانِ واژه و آفرینش
نکته ها در ارتباط به گزارش
پیک خورشید و سه دیوان
با مُشکِ آبی تا درایی بغداد
بخشنده آتش
یک سده روزنامه نگاری
چند سطرِ کوتاه برای اسحاق
سطرهای پراگنده یی برای
پاییزیی بی برگشت
دریا در کوزه یی نمی گنجد
سیرِ تاریخی فانون اساسی
دموکراسی یعنی من هم هستم
شعرِ آگاهی شعرِ آرمان
پیام جشنِ شعر خوانی
مفهوم و ساختارِ پارلمان
داریوش در حاشیۀ دو نفری
به دنبالِ تداومِ فریاد
پیش درآمدی بر طنز نویسی
یکی دو نکته در بارۀ جامعه
در کوچه باع های شعرِ کمال
آزادی در زندان
در حاشیۀ زبان و ادبیاتِ ترک
آزادی بیان