یک سده روزنامه نگاری ‹ سراج الاخبار صد ساله شد ›

مرگ امیر عبدالرحمن بزرگ ترین دیکتاتور و امیر خود کامۀ افغانستان در سال 1901 میلادی  درحقیقت پایان یکی ازسیاه ترین دوره های استبداد قرون وسطای در کشوراست. در زمان او هیچ نشریه یی در کشور وجود نداشت. به تعبیر شاعر « بر لبان مردم قفل زده بودند »، اما فرزند او امیر حبیب الله بنابر تغییراتی که در جهان و منطقه رخ داده بود اجرای یک رشته برنامه های اجتماعی- فرهنگی را از بالا روی دست گرفت که اجرای این برنامه ها خود بستر اجتماعی پرورش اندیشه های آزادی خواهی و مشروطیت در کشور را فراهم کرد.

ظاهراً حبیب الله در آغاز علاقه نداشته تا به مانند پدر سیمای دیکتا تورانه یی از خود نشان بدهد. چنان که بنابر موافقت او به سال 1906 میلادی نشریۀ « سراج الخبار » افغانسان در نتیجۀ، کوشش های انجمن « سراج الاخبار » در شهر کابل به نشرات آغاز کرد. مدیریت مسؤول « سراج الاخبار » افغانستان را مولوی عبدالرووف قندهاری مدرس مدرسه شاهی بر عهده داشت. با دریغ این نشریه پس ازنشر شمارۀ نخست متوقف گردید.

شماری از کارشناسان بر این عقیده اند که امیر حبیب الله در زیر فشار حکومت هند بریتانیای دستور به قطع نشرات « سراج الاخبار » افغانستان داد با این حال نخستین اندیشه های آزادی خواهی و مشروطیت در همین سالها در کابل شکل گرفت چنان که نخستین هسته های مشروطه خواهی در دربار و در لیسه حبیبیه پدید آمد و افزون بر آن شماری از مشروطه خواهان و دیگر اندیشان به گونۀ پراگنده در جامعه فعالیت می کردند. ادامۀ چنین وضعیتی نهایتاً سبب ایجاد حزب سری ملی گردید.

یکی از چهره های شاخص فرهنگی و سیاسی در این دوره محمود بیک طرزی است که امروزه از او به نام پدر مطبوعات در افغانستان یاد می شود. محمود طرزی با نفوذی که در دربار امیر حبیب الله داشت سر انجام توانست موافقت امیر را به دست آورد تا بار دیگر مطبوعات متوقف شده افغانستان به کار آغاز کند. این درحالی بود که تازه افغانستان یک دورۀ سرکوب خونین مشروطه خواهان اول به دست امیر حبیب الله را پشت سر گذاشته بود.

به هر حال در اکتوبر 1911 میلادی نشریه یی زیر نام « سراج الاخبار افغانیه » به مدیریت مسؤول محمود طرزی در شهر کابل به نشرات آغاز کرد. اهداف نشراتی این نشریه را بیداری و آگاهی مردم، تحقق آزادی، نوگرای، پرورش روحیۀ میهن پرستی و مبارزه با استعمار تشکیل می داد. بدینگونه نشریه خود به کانون تازه یی از مشروطه خواهی بدل گردید و شماری از نام آورترین روشنفکران، مشروطه خواهان و استقلال طلبان شهر کابل به دور آن گرد آمدند.

درنشریه مطالبی در ارتباط به پیشرفت های بشری در کشورهای دیگر نیز به چاپ می رسید. هدف از نشر چنین مطالبی تنبیه حکومت و تشویق مردم در جهت رشد و توسعه  بشری بوده است. حصول استقلال سیاسی کامل افغانستان یکی از اهداف مهم مشروطه خواهان بود؛ بناً نشریه پیوسته اهداف استقلال طلبانه را دنبال می کرد. تبلیغ اندیشه های استقلال طلبانه در « سراج الاخبار » نه تنها در بیداری شعور سیاسی جوانان و مردم افغانستان از اهمیت بزرگی بر خوردار بود؛ بلکه این امر در بیداری شعور سیاسی جوانان کشورهای منطقه نیز اهمیت برزگی داشته است.

کارشناسان عقیده دارند که در دوران جنگ جهانی یکم این نشریه یکی از با اعتبارترین و مشهورترین نشریه شناخته فارسی زبان بود که درکشور های آسیای میانه؛ ایران و هند هواخواهان زیادی داشت. مدارکی وجود دارد که از انتشار آن در آسیای میانه و هند جلوگیری می کردند. به اساس گفته دانشمند بزرگی تاجیک - صدرالدین عینی، شماره های « سراج الاخبار افغانیه » که به گونه پنهانی به آسیای میانه می رسیده؛ در میان احرار و آزادی خواهان منطقه دست به دست می شده است.

در افغانستان « سراج الاخبار افغانیه » را سر آغاز مطبوعات در کشور می دانند. برای آن که پس از آن مطبوعات در افغانستان دیگر هیچگاهی با وقفه یی روبرو نگردید. غیر از این « سراج الاخبار افغانیه » به مقایسه « شمس النهار » با معیارها و موازین روزنامه نگاری نوین بیشتر هم آهنگ بوده است. یکی از دلایلی که امروز محمود طرزی را به نام پدر مطبوعات افغانستان یاد می کنند؛ نخست به این دلیل است که او بانی یک مطبوعات مستدام در كشور است. دیگر این که تجربه های روزنامه نگاری او بعداً در دوره های دیگر نیز تعمیم و گسترش یافت.

این که مشخصاً « سراج الاخبار » چه تأثیر گزاری های در امر رشد بشری  و انکشاف اجتماعی در آن دوره تاریخی افغانستان داشته است؛ می توان به موارد زیرین اشاره کرد:

* نخست از همه « سراج الاخبار افغانیه » تنها یک نشریه نبود؛ بلکه از آن میتوان به حیث نخستین مدرسه پرورش روزنامه نگاری نوین در افغانستان یاد کرد. غیر از این « سراج الاخبار » کانون پرورش اندیشه مشروطیت و استقلال خواهی نیز بوده است. روزنامه نگارانی که در دامان « سراج الاخبار » پرورش یافتند بعداً نه تنها در روزنامه نگاری دوره های بعدی؛ بلکه درعرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نیز به چهره های درخشانی بدل شدند. شخصیت های چون ‹ عبدالرحمن لودین، عبدالهادی داوی، عبدالعلی مستغنی، علی احمد خان، فیض محمد خان، احمد راتب › و شمار دیگر ازپرورده گان دامان « سراج الاخبار افغانیه » هستند.

* تاجای که من فکر می کنم « سراج الاخبار » در امر گسترش اندیشه های آزادی خواهی در افغانستان نقش قابل توجهی داشته است. تأثیر این امر را می توان در پشتیبانی مردم از امان الله خان در برابر کا کایش نایب السلطنه نصرالله خان مشاهده کرد که پس از کشته شدن امیر حبیب الله؛ خود را در جلال آباد پادشاه افغانستان اعلان کرد. متعاقباَ امان الله خان در کابل نیز اعلان پادشاهی کرد و همزمان با آن استقلال سیاسی افغانستان را نیز اعلان نمود و این امر سبب شد تا مردم از او حمایت کنند. برای آن که امان الله خان با حلقة مشروطه خواهان دربار ارتباط داشت و مردم او را به حیث یک شاهزاده تحول طلب و آزادی خواه می شناختند و دوست می داشتند.

* « سراج الاخبار » یگانه منبع در کشور بود که خواننده گان خود را با تازه ترین دست آورد های علوم و تکنولوژی آشنا می کرد. انتشار چنین مطالبی در « سراج الاخبار » می توانست در بالا بردن سطح اگاهی های علمی مردم اهمیت بزرگی داشته باشد.

* « سراج الاخبار » را میتوان بنیان گزار ترجمه های ادبی و علمی در افغانستان خواند. هر چند شروع ترجمه از منابع خارجی در افغانستان به « شمس النهار » بر می گردد؛ ولی میزان ترجمه به وسیلۀ بعضی از همکاران « سراج الاخبار » و به ویژه به وسیلۀ محمود طرزی بود که خواننده گان این نشریه با منابع ادبی غربی و ترکی آشنا شدند.

* از « سراج الاخبار » میتوان به حیث یک کانون ادبی نیز یاد کرد چنان که در گسترش شعر تعلیمی، انتقادی و طنزی کار درخشانی انجام داده است. محمود طرزی با سرایش شعرهای در ارتباط به دست آورد های علوم و تکنولوژی و جلوه های تمدن می خواست از یک طرف مردم را با مزایای تمدن و تکنولوژی آشنا سازد و در جهت دیگر تلاش داشت تا بر تعهد اجتماعی و مفیدیت شعر نیز تأکید کند. شعر برای او وسیله یی بود تا به حکومت این پیام را بفرستد که با مسؤولیت و جدیت بیشتری در راه نوسازی کشور گام بگذارد.

* نخستین رگه های طنز نویسی معاصر با نوشته های محمود طرزی و همکاران او در « سراج الاخبار افغانیه » پی گذاشته شده است. طنز در « سراج الاخبار » مؤثرترین شیوۀ انتقاد از حکومت بود ه است. از نوشته های محمود طرزی و همکاران او، خاصتاً عبدالهادی داوی که شعرهای انتقادی و طنز آمیز خود را به نام مستعار ‹ پریشان › به چاپ می رساند، بر می آید که « سراج الاخبار » بر خلاف « شمس النهار » نه تنها به کارمندان عالی رتبه انتقاد می كرده؛ بلكه همچنان لبۀ طنزها و انتقاد های آنان متوجه شخص امیر حبیب الله نیز بوده است.

* « سراج الاخبار » را همچنان می توان پایه گذار نثر روزنامه نگاری یا ژورنالیستیک در افغانستان خواند. هر چند از « شمس النهار » در این ارتباط نمی توان چشم پوشی کرد؛ ولی باید گفت که نثر « شمس النهار » از دشواری ها و نا رسای های در زمینهۀ دستور زبان و شیوۀ افاده رنج می برد.

* با انتشار « سراج الاخبار » است که نخستین بار تنوع ژانرهای ادبی و ژورنالیستی در مطبوعات افغانستان گسترش می یابد. از این نقطه نظر « شمس النهار » به مقایسۀ « سراج الاخبار » خیلی ها فقیر به نظر می آید.

* « سراج الاخبار » به حیث یگانه منبع خبر رسانی رسمی توانسته بود تا یک شبکه اطلاع رسانی در کشور را ایجاد کند. چنان که علاوه بر منابع خارجی بخشی از خبرها و گزارش ها در « سراج الاخبار افغانیه » به وسیلۀ خبر نگاران آن در کابل  و ولایات تهیه می گردید.

افزون بر این میتوان گفت که این نشریه در ایجاد و گسترش فرهنگ مطالعه در افغانستان اهمیت فراوانی داشته است. البته نباید تصور کرد که « سراج الاخبار » به مانند نشریه های پر تیراژ امروزین خواننده گان زیادی داشته است؛ ولی می شود گفت خواننده گان آن تدریجاً روبه افزایش بود. خبرهای آن دهان به دهان می شد. شاید همین امر سبب شد تا محمود طرزی در اکتوبر سال 1918 میلادی ضمیمه یی را به نام « سراج اطفال » برای کودکان  و نوجوانان نیز انتشار دهد. این نشریه گذشته از مطالب خبری موضوعاتی را در ارتباط به دین، اخلاق، علوم وفنون متداول روزگار به نشر می رساند. غیر از این « سراج اطفال » به نشر مطالب ذوقی نیز می پرداخت. انتشار « سراج اطفال » خود سبب ایجاد و گسترش فرهنگ مطالعه در میان کودکان و نوجوانان گردید. برای آن که مطالب و موضوعات آن به گونۀ تهیه می شد که می توانست برای کودکان و نوجوانان از جهات گوناگون مورد توجه قرار گیرد. در سالی که « سراج اطفال » به نشرات آغاز کرد علاوه بر مکتب میانه حبیبیه، هفت مکتب ابتدای دیگر در شهر کابل فعالیت داشتند و شماری مکاتب و مدرسه های دیگری در حال ساختمان بودند.

های، ای نقاش، ای برادر
نگرش عمودی بیدل
ما و پاکستان بارِ دوم
دو گلِ میخک از آن روز
در آن سوی خط قرمز
خاموشی آیینه
حیدری وجودی
جلیل شبگیر پولادیان
تا پلکانِ هشتاد
پیلان سفیدی سلطانی
از حسنک وزیر تا اجمل
تا بارانِ دموکراسی
آن هفت خوانِ رستم
بازارگانِ بغداد
تا آن مثلثِ مهربانی
آن تارِ خامِ گسسته
ماجرای شعرِ زیبایی
ستایشگرِ آزادی
خراباتیان سوگوارِ کابل
در سوگِ آن چراغدارِ صدا
گلِ سوری پَرپرَ شد
فریادی برای همۀ زنان
آیا شعرِ فارسی دری در
خورشیدی من کجایی
ماۀ شبِ تار کجا رفته ای
نگرشی تازه بر زنده گی غبار
نگاهی به طنز های نجیب الله
ازهر فیضیار غزنوی
کتابسوزان در انجمن
نگاهی به فراسوی بدنامی
سالنمای بت شکن
و آن نهالِ پنجاه ساله
در امتدادِ دریا و آن شبِ
لحظه ها و خاطره ها
از دهکده و دریا
منارِ جام در فهرستِ آثار
در سراپردۀ تندیس ها
پاسخی به داکتر مِهدی
همان آش و همان کاسه
پیشینۀ پارلمان یا شورا
نقشِ احزابِ سیاسی و نهاد
مطبوعاتِ آزاد در افغانستان
آب و دانۀ رُمان نویسی
خون را به را به سنگفرش
شعرِ سیاسی و چگونگی آن
Email_13
آیه های منسوخ
نخستین جوایزِ ادبی
تجربه و چگونگی آن
جامعۀ مدنی در اندیشۀ فارا
در حاشیۀ قیامِ سوم حوت
خواب آلوده گانِ دموکرات
رنگین کمانِ واژه و آفرینش
نکته ها در ارتباط به گزارش
پیک خورشید و سه دیوان
با مُشکِ آبی تا درایی بغداد
بخشنده آتش
یک سده روزنامه نگاری
چند سطرِ کوتاه برای اسحاق
سطرهای پراگنده یی برای
پاییزیی بی برگشت
دریا در کوزه یی نمی گنجد
سیرِ تاریخی فانون اساسی
دموکراسی یعنی من هم هستم
شعرِ آگاهی شعرِ آرمان
پیام جشنِ شعر خوانی
مفهوم و ساختارِ پارلمان
داریوش در حاشیۀ دو نفری
به دنبالِ تداومِ فریاد
پیش درآمدی بر طنز نویسی
یکی دو نکته در بارۀ جامعه
در کوچه باع های شعرِ کمال
آزادی در زندان
در حاشیۀ زبان و ادبیاتِ ترک
آزادی بیان