به برگۀ پیشین به برگۀ اصلی به برگۀ بعدی    
 

کوچۀ  خیال

تو می روی و من زپیــت گریه می کنم
ای که تو بر بهـــار دل من شگــوفه ای
در ســینه ام همیشه دلم سوگــوار تست
محمل که باز ســویی غریبانه بسته ای

می خواســـتم زچشم ســـیاهی صدا زنم
بر روشـــــنی صبح  که آید به سوی تو
می خواستم که سدی شوم در هجوم باد
تا گـــرد دلشکسته نخـــــیزد زکــوی تو

فــــریاد من چو شیون مرموز زنده گی
پیچـــــیده در سکوت دو چشم ســـیاه تو
تو مـــیروی و باز درین کـــوچۀ خـیال
همچـــــون گدای پیـــر نشینم به راه  تو

در چــشم من نگاه تو آتـش فشانده است
مـــانند آفـــــتاب به چشــــمان صبحگاه
از گــــریه هــای داغ دلــــم بیخبر مرو
من نیستم برای تو یک عشــق نیمه راه

قوس  1355  شهرترینکوت

صدای گام های نخستین
دورم ز تو دریغ
کوچۀ خیال
صدای آخرین
شگوفۀ نور
با زبانی بی زبانی
سیمرغ
توفان بی ساحل
یگانه دلبرِ من
خوشۀ پروین
عیدِ تنهایی
آتشِ فروزان
صحرایِ داغ
آخرین شگوفه
با خندۀ تو
نوای سبزِ هستی
رۀ خورشید
افسانۀ چشمِ تو
دریای تشنه
آرزوی نا تمام
چراغ بزمِ بیداد
کلیدِ لحظۀ دیدار
سنگ بر شیشۀ باران
ترانه های دلتنگی
غروبِ عید
سماور خانه
سُرودِ آسمانی
سر نوشت
یارِ سفر کرده
نوای بی نوایی
سُرودِ تشنه گی
دوتا زنگی
هستی دریا
شهرِ سبزِ ناز
نوحه
ترانۀ سوگ
غمِ امروز
سودا های دور
رویا های رنگین
دلِ ما
مژدۀ فردا
دوست دارم
سفرِ دور
مهتاب
دلِ من
فرار
کوی دوست
خطِ شهاب
آوای صحبدَم
با عشقِ آفتاب
شامِ گیزاب
چشمۀ صواب
پرستوی غمین
چراغ
پسته زاران
همه شب
با ماه
کنارۀ رود
بارانِ نوروز
ای چشمِ مستِ جادو
گریۀ خونین
گریز
نجوایی با مادر
هم صدایی
دور دستِ آرزو ها
همچو تو
شبِ هول
بوسۀ نیمه شب
چراغِ لاله
روزگارِ سیاه
به هوای گلِ سرخ
گریۀ من
سُراب
پناۀ باد
در جستُجوی تو
دیداری در چندار
گِریه ای غریبانه
شام و تنهایی
از یمگان تا گیزاب
برای تو
از برکه تا دریا
رنگین کمان
آن سوی هُشیاری
در امتدادِ دشت
تا قتلگاۀ ضحاک
باغ های سرخِ حقارت